داستان از یک نگاه در آینه شروع میشود. از فشاری خاموش که فرهنگ مدرن بر شانههای ما میگذارد؛ فشاری برای رسیدن به یک ایدهآل دستنیافتنی از زیبایی و تناسب اندام. در دنیایی پر از هرجومرج و عدم قطعیت، بسیاری از ما به دنبال نقطهای برای کنترل میگردیم. برای برخی، این نقطه کنترل، در بشقاب غذایشان پیدا میشود. اما گاهی، این تلاش برای کنترل، خود به یک نیروی خارج از کنترل تبدیل میشود. اینجاست که بیاشتهایی عصبی (Anorexia Nervosa) پدید میآید.
مهمترین نکتهای که باید در همان ابتدا بدانیم این است که بیاشتهایی عصبی یک «سبک زندگی» یا «انتخاب» نیست. این یک اختلال واقعی و با ریشههای عصبشناختی است که میتواند زندگی فرد را تهدید کند. این اختلال، نبردی است که در سکوت ذهن فرد مبتلا در جریان است؛ جایی که ترس از افزایش وزن بر منطق غلبه میکند و تصویر آینه به دشمنی بیرحم تبدیل میشود.
بیاشتهایی عصبی چیست؟
بیاشتهایی عصبی اختلالی است مرتبط با خوردن که با محدودیت شدید دریافت انرژی نسبت به نیاز بدن تعریف میشود. این محدودیت منجر به کاهش وزن چشمگیر و رسیدن به وزنی بسیار پایینتر از حد طبیعی برای سن، جنسیت و سلامت جسمانی فرد میشود. اما این اختلال فقط به وزن پایین خلاصه نمیشود. سه معیار اصلی برای تشخیص آن بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5) وجود دارد که باید به زبان ساده آنها را بشناسیم:
- محدودیت دریافت انرژی: فرد به طور مداوم کمتر از نیاز بدنش غذا میخورد که منجر به کاهش وزن شدید یا عدم وزنگیری متناسب با رشد (در کودکان و نوجوانان) میشود.
- ترس شدید از افزایش وزن: فرد مبتلا، حتی زمانی که به شدت کمبود وزن دارد، ترسی غیرمنطقی و فراگیر از چاق شدن یا افزایش وزن دارد و رفتارهای مداومی برای جلوگیری از آن از خود نشان میدهد.
- اختلال در درک از بدن: فرد درک نادرستی از وزن و شکل بدن خود دارد. وزن بدن تأثیر نامتناسبی بر ارزشگذاری او از خودش دارد و یا به طور کلی، فرد خطرناک بودن وزن پایین خود را انکار میکند.
این اختلال به دو زیرگروه اصلی تقسیم میشود تا پیچیدگی آن بهتر درک شود:
- نوع محدودکننده: در این نوع، کاهش وزن عمدتاً از طریق رژیم غذایی سخت، گرسنگی کشیدن یا ورزش بیش از حد حاصل میشود.
- نوع پرخوری/پاکسازی: فرد علاوه بر محدودیت غذایی، دورههایی از پرخوری را تجربه میکند و سپس برای جبران آن و جلوگیری از افزایش وزن، به رفتارهای پاکسازی مانند استفراغ عمدی، استفاده نادرست از ملینها یا دیورتیکها روی میآورد.
همچنین، مفهومی به نام بیاشتهایی عصبی نامتعارف (Atypical Anorexia) وجود دارد که در آن فرد تمام معیارهای روانی و رفتاری این اختلال را دارد، اما وزنش در محدوده طبیعی یا بالاتر از آن است. این نوع به همان اندازه خطرناک است، زیرا آسیبهای جسمی و روانی ناشی از سوءتغذیه و کاهش وزن سریع، مستقل از عدد روی ترازو رخ میدهند.
باورهای غلط در مقابل واقعیتهای علمی
یکی از بزرگترین موانع در مسیر درمان، باورهای نادرستی است که پیرامون این اختلال شکل گرفته است. جدول زیر به روشن شدن این تصورات غلط کمک میکند:
باور غلط | واقعیت علمی | توضیح بر اساس تحقیقات |
بیاشتهایی عصبی یک انتخاب و سبک زندگی است. | بیاشتهایی عصبی یک اختلال جدی وبا ریشههای عصبشناختی است. | تحقیقات نشان میدهد که این اختلال یک اختلال پیچیده پزشکی و روانپزشکی است که فرد آن را انتخاب نمیکند و عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی در آن نقش دارند. |
این بیماری فقط به خاطر میل به لاغری و زیبایی است. | این اختلال ریشه در ترس شدید، نیاز به کنترل و مقابله با اضطراب دارد. | محدود کردن غذا به فرد احساس کاذب کنترل بر زندگی را میدهد و راهی برای مقابله با استرس و عزت نفس پایین است. |
از روی ظاهر فرد میتوان بیمار بودن او را تشخیص داد. | بسیاری از مبتلایان ظاهری سالم دارند و دچار کمبود وزن شدید نیستند. | کمتر از ۶٪ از افراد مبتلا به اختلالات خوردن از نظر پزشکی “کم وزن” تشخیص داده میشوند. بیاشتهایی عصبی نامتعارف بسیار شایع است. |
خانوادهها مقصر اصلی این بیماری هستند. | خانوادهها مقصر نیستند و میتوانند بهترین متحدان در مسیر درمان باشند. | این یک بحران سلامتی است که عملکرد خانواده را مختل میکند. حمایت خانواده، به ویژه در درمان نوجوانان، نقشی حیاتی در بهبودی دارد. |
علائم بیاشتهایی عصبی
علائم بیاشتهایی عصبی فقط به لاغری مفرط محدود نمیشود. این اختلال خود را در مجموعهای از تغییرات رفتاری، عاطفی و جسمی نشان میدهد که اغلب در ابتدا پنهان میمانند.
علائم رفتاری و عاطفی
قوانینی سختگیرانه و وسواسی ذهن فرد مبتلا به بیاشتهایی عصبی را اداره میکنند:
- وسواس فکری درباره غذا: فرد به طور مداوم به غذا، کالریها و رژیم غذایی فکر میکند. ممکن است برای دیگران غذاهای مفصل بپزد اما خودش از خوردن آنها امتناع کند یا لیستهای سفت و سختی از غذاهای «امن» و «ممنوع» داشته باشد.
- آداب و رسوم غذایی عجیب: رفتارهایی مانند بریدن غذا به قطعات بسیار ریز، جویدن و تف کردن غذا، امتناع از غذا خوردن در جمع و دروغ گفتن درباره مقدار غذای مصرفی، همگی از نشانههای بیاشتهایی عصبی هستند.
- تصویر بدنی تحریفشده: فرد مبتلا به طور مکرر خود را در آینه چک میکند، از لباسهای گشاد برای پنهان کردن بدنش استفاده میکند و با وجود لاغری شدید، همچنان خود را چاق میبیند.
- ورزش اجباری: ورزش کردن بیش از حد، حتی در زمان بیماری یا آسیبدیدگی، به عنوان راهی برای سوزاندن کالری و جلوگیری از افزایش وزن، یکی از علائم رایج است.
- تغییرات عاطفی: افزایش تحریکپذیری، نوسانات خلقی، انزوای اجتماعی، افسردگی، اضطراب و بیتفاوتی عاطفی (چهرهای بدون هیجان) از پیامدهای روانی این اختلال است.
علائم جسمی
گرسنگی طولانیمدت، بدن را وادار به واکنش میکند. این علائم جسمی، فریادهای کمکخواهی بدن هستند:
- کاهش وزن شدید و سریع، خستگی مفرط، سرگیجه و غش کردن.
- احساس سرمای دائمی، حتی زمانی که دیگران احساس سرما نمیکنند.
- پوست خشک، ریزش موی سر، شکنندگی ناخنها و رشد موهای کرکی و نازک روی بدن (لانوگو).
- مشکلات گوارشی مانند یبوست شدید، نفخ و درد معده.
- در زنان، قطع شدن چرخههای قاعدگی یا عدم شروع آن در دختران نوجوان.
جدیترین خطرات: عواقب بلندمدت بر سلامتی
بیتوجهی به این علائم میتواند منجر به آسیبهای جبرانناپذیر و حتی مرگ شود. بیاشتهایی عصبی یکی از بالاترین نرخهای مرگومیر را در میان تمام اختلالهای روانپزشکی دارد. عوارض بلندمدت آن عبارتند از:
- قلبی-عروقی: ضربان قلب آهسته (برادیکاردی)، فشار خون پایین، آریتمیهای قلبی خطرناک و نارسایی قلبی.
- اسکلتی: پوکی استخوان به دلیل کمبود مواد مغذی، که خطر شکستگیها را به شدت افزایش میدهد.
- عصبی: آسیب مغزی، مشکلات تمرکز و حافظه و در موارد شدید، تشنج.
- سایر سیستمها: نارسایی کلیه، آسیب کبدی، ناباروری و تضعیف شدید سیستم ایمنی.
نکته مهم این است که علائم جسمی صرفاً عوارض جانبی نیستند؛ آنها بخشی از یک چرخه معیوب هستند که آن را را تقویت میکنند. برای مثال، گرسنگی شدید عملکرد مغز را مختل کرده و تفکر خشک و وسواسی را تشدید میکند. این اختلال شناختی باعث میشود فرد مبتلا، سیگنالهای خطر بدن (مانند خستگی یا سرگیجه) را نادیده بگیرد یا آنها را به عنوان نشانهای از «موفقیت» در کنترل خود تفسیر کند و به این ترتیب، اختلال عمیقتر میشود.
علت بیاشتهایی عصبی
هیچ دلیل واحدی برای ابتلا به بیاشتهایی عصبی وجود ندارد. این اختلال از تلاقی پیچیدهای از عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و اجتماعی-فرهنگی سرچشمه میگیرد. درک علت بیاشتهایی عصبی نیازمند نگاهی چندبعدی است.
طرح اولیه ژنتیکی و بیولوژیکی
شواهد نشان میدهد که ژنتیک نقش مهمی ایفا میکند. داشتن یک خویشاوند درجه اول (والدین یا خواهر و برادر) مبتلا به اختلال خوردن، خطر ابتلا را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. همچنین، تفاوتهایی در ساختار و عملکرد مغز افراد مبتلا مشاهده شده است. تغییر در سطح انتقالدهندههای عصبی مانند سروتونین (که در کنترل تکانه و خلقوخو نقش دارد) و دوپامین (مرتبط با سیستم پاداش و انگیزه) میتواند فرد را مستعد این اختلال کند.
روانشناسی کنترل و کمالگرایی
برخی ویژگیهای شخصیتی، فرد را در برابر بیاشتهایی عصبی آسیبپذیرتر میکنند. کمالگرایی، عزت نفس پایین، تمایلات وسواسی-جبری و سطح بالای اضطراب از جمله این ویژگیها هستند. برای چنین فردی، محدود کردن غذا میتواند به یک راهکار ناسازگارانه برای مقابله با احساسات طاقتفرسا، اضطراب یا تجربیات آسیبزای گذشته تبدیل شود. این کار به آنها حس کاذب کنترل و موفقیت میدهد، در حالی که در واقع، این خود اختلال است که کنترل را به دست میگیرد.
تأثیر دنیای اطراف ما
فرهنگ و محیط نیز نقش انکارناپذیری دارند. تأکید بیوقفه رسانهها و شبکههای اجتماعی بر لاغری به عنوان نماد موفقیت و زیبایی، فشاری عظیم بر افراد، به ویژه جوانان، وارد میکند. مورد تمسخر قرار گرفتن به خاطر ظاهر میتواند جرقهای برای شروع این اختلال باشد. در این میان، استرس یک عامل کلیدی است. تغییرات بزرگ زندگی مانند رفتن به دانشگاه، شروع یک کار جدید، مشکلات خانوادگی یا هر رویداد استرسزای دیگر میتواند در فردی که از قبل آسیبپذیری بیولوژیکی و روانشناختی دارد، بیاشتهایی عصبی را شعلهور کند.
بیاشتهایی عصبی در کودکان و نوجوانان
بیاشتهایی عصبی در نوجوانان و بیاشتهایی عصبی در کودکان میتواند چهرهای متفاوت و گاهی فریبندهتر داشته باشد. در این سنین، ممکن است علامت اصلی نه کاهش وزن، بلکه «عدم وزنگیری» متناسب با منحنی رشد طبیعی باشد. این موضوع تشخیص را برای والدین و حتی پزشکان دشوارتر میکند، زیرا ممکن است با بدغذاییهای معمول دوره نوجوانی اشتباه گرفته شود.
این اختلال در سنین رشد، آسیبهای جدیتری به همراه دارد. تأخیر در بلوغ، توقف رشد قدی و نرسیدن به حداکثر تراکم استخوانی (که میتواند منجر به پوکی استخوان مادامالعمر شود) از عواقب ویرانگر آن است. علائم رفتاری در این گروه سنی ممکن است شامل امتناع ناگهانی از خوردن غذاهایی که قبلاً دوست داشتند، بهانهگیری برای غیبت در وعدههای غذایی خانوادگی و پنهانکاری فزاینده باشد. نقش خانواده در این دوره حیاتی است. درمان مبتنی بر خانواده (FBT) یکی از مؤثرترین رویکردهای درمانی برای نوجوانان است که در آن والدین نقشی فعال در بازگرداندن فرزندشان به مسیر تغذیه سالم ایفا میکنند.
درمان بیاشتهایی عصبی
بهبودی از بیاشتهایی عصبی شبیه یک سفر است؛ سفری که نیازمند شجاعت، حمایت و کمک حرفهای است. این مسیر با برداشتن اولین قدم، یعنی تشخیص، آغاز میشود.
تشخیص و ارزیابی با تست بیاشتهایی عصبی
هیچ آزمایش خون یا اسکن مغزی سادهای برای تشخیص قطعی وجود ندارد. یک تست بیاشتهایی عصبی در واقع یک فرآیند ارزیابی جامع است که متخصصان انجام میدهند. این فرآیند شامل موارد زیر است:
- معاینه فیزیکی: بررسی قد، وزن، علائم حیاتی (فشار خون، ضربان قلب) و وضعیت عمومی سلامت بدن.
- آزمایشهای آزمایشگاهی: آزمایش خون برای بررسی الکترولیتها، عملکرد کبد و کلیه و شمارش سلولهای خونی.
- ارزیابی روانشناختی: یک روانشناس یا روانپزشک با فرد در مورد افکار، احساسات و عادات غذایی او صحبت میکند تا به درک عمیقی از وضعیت روانی او برسد.
تشکیل یک تیم برای بهبودی
درمان موفقیتآمیز نیازمند یک رویکرد تیمی و چند رشتهای است، زیرا این اختلال هم جسم و هم روان را درگیر میکند. این تیم معمولاً شامل افراد زیر است:
نقش روانشناس
روانشناس به فرد کمک میکند تا ریشههای روانی بیاشتهایی عصبی را شناسایی و درمان کند. درمانهای مبتنی بر شواهد مانند درمان شناختی-رفتاری به بیمار کمک میکنند تا الگوهای فکری تحریفشده در مورد غذا، وزن و ارزش خود را به چالش بکشد و آنها را با افکار سالمتر جایگزین کند.
نقش متخصص تغذیه
یک متخصص تغذیه با تجربه در زمینه اختلالات خوردن، نقشی فراتر از ارائه یک برنامه غذایی دارد. او به بیمار کمک میکند تا اطلاعات نادرست خود در مورد تغذیه را اصلاح کند، یک برنامه غذایی ساختاریافته برای بازگرداندن وزن به شیوهای ایمن طراحی کند و به تدریج با غذاهای ترسناک خود مواجه شود تا رابطه سالمتری با خوردن برقرار کند.
اهمیت مراقبتهای پزشکی
یک پزشک یا روانپزشک، مسئول نظارت بر سلامت جسمی بیمار و مدیریت عوارض پزشکی خطرناک است. او وضعیت قلبی، الکترولیتها و سایر شاخصهای حیاتی را زیر نظر میگیرد و در صورت لزوم، برای درمان بیماریهای همزمان مانند افسردگی یا اضطراب، دارو تجویز میکند.
نقش نزدیکان در مواجهه با بیاشتهایی عصبی
اگر نگران یکی از نزدیکان خود هستید، حمایت شما میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. از اظهارنظر در مورد وزن یا ظاهر او خودداری کنید. به جای آن، نگرانی خود را در مورد سلامتی و حال روحیاش ابراز کنید. گوش دادن به حرفهایش، تشویق او برای کمک گرفتن از متخصصان و پیشنهاد همراهی در این مسیر، بهترین رویکرد است. همیشه به یاد داشته باشید که خانوادهها متحدان درمان هستند، نه مقصر بیماری. اگر میخواهید بدانید بیاشتهایی عصبی را چگونه درمان کنیم، اولین قدم حمایت همدلانه و تشویق به کمک حرفهای است.
منابع
Mayo Clinic – National Institute of Mental Health – Johns Hopkins Medicine – Psychiatry