افسردگی

گاهی مثل یک مه غلیظ و خاکستری از راه می‌رسد؛ بی‌صدا و آرام. ابتدا رنگ‌ها را از زندگی می‌گیرد، سپس طعم‌ها را و در نهایت، صدای خنده‌ها را محو می‌کند. این، تجربه‌ی بسیاری از افرادی است که با سایه‌ای به نام افسردگی زندگی می‌کنند.

دکتر آناهیتا صالحی بوبندگانی
irangan

تایید شده توسط متخصصان مشاور مجله ایرانگان

این محتوا توسط متخصصان ما در ایرانگان بررسی و صحت علمی آن تایید شده است.

افسردگی چیست؟

افسردگی فراتر از یک احساس است؛ وضعیت پیچیده‌‌ای است که بر نحوه‌ی تفکر، احساس و رفتار فرد تأثیر می‌گذارد. کسی که آن را تجربه می‌کند، ممکن است با احساس پوچی، ناامیدی، تحریک‌پذیری یا بی‌ارزشی دست‌وپنجه نرم کند. این بیماری یک مقصر واحد ندارد، بلکه حاصل تعامل پیچیده‌ای از عوامل اجتماعی، روانی و بیولوژیکی است.

  • عوامل بیولوژیکی: ژنتیک و سابقه‌ی خانوادگی، تغییرات ساختاری در مغز و عدم تعادل مواد شیمیایی مغز (انتقال‌دهنده‌های عصبی) می‌توانند در بروز آن نقش داشته باشند.
  • عوامل روانی: ویژگی‌های شخصیتی مانند عزت‌نفس پایین یا تمایل به خودانتقادگری می‌توانند فرد را مستعد ابتلا کنند.
  • عوامل اجتماعی و محیطی: رویدادهای استرس‌زای زندگی مانند سوءاستفاده، فقدان‌های شدید، داغ‌دیدگی، بیکاری یا حوادث آسیب‌زا، از مهم‌ترین محرک‌های افسردگی به شمار می‌روند.

افسردگی پدیده‌ای جهانی است و هیچ‌کس از آن مصون نیست. تخمین زده می‌شود که حدود ۲۸۰ میلیون نفر در سراسر جهان، از جمله ۵٪ از کل بزرگسالان، با آن زندگی می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد که شیوع آن در زنان بیشتر از مردان است. دانستن این آمارها مهم است، چرا که به ما یادآوری می‌کند هیچ‌کس در این مبارزه تنها نیست.

یکی از جنبه‌های حیاتی برای درک افسردگی، شناخت چرخه‌ی معیوب آن است. یک رویداد ناگوار (مانند از دست دادن شغل) می‌تواند علائم اولیه‌ی این اختلال را ایجاد کند. این علائم، مانند کمبود انرژی و تمرکز، به نوبه‌ی خود عملکرد فرد را در جست‌وجوی شغل جدید یا انجام وظایف روزمره مختل می‌کند. این اختلال در عملکرد، منجر به پیامدهای منفی بیشتری مانند استرس مالی یا تنش در روابط می‌شود که خود به محرک‌های جدیدی برای تشدید بیماری تبدیل می‌شوند. این فرآیند حلقه‌ی بازخورد منفی ایجاد می‌کند که در آن، بیماری و پیامدهایش یکدیگر را تغذیه و تقویت می‌کنند. به همین دلیل است که خروج از این چرخه با اراده‌ی تنها تقریباً غیرممکن است و به مداخله‌ی درمانی فعال نیاز دارد.

افسردگی بر احساس تاثیر می‌گذارد

انواع افسردگی

افسردگی یک بیماری یکپارچه نیست، بلکه مانند نقاب‌های متفاوتی است که هر کدام چهره‌ی منحصربه‌فردی دارند. شناخت این انواع مختلف برای تشخیص دقیق و انتخاب درمان مناسب ضروری است.

نوع اختلال ویژگی‌های کلیدی مدت یا الگوی معمول
اختلال افسردگی ماژور (اساسی) دوره‌های شدید حداقل دو هفته‌ای با علائمی مانند خلق افسرده و از دست دادن لذت. دوره‌ای (اپیزودیک)
اختلال افسردگی پایدار (دیس‌تایمی) خلق افسرده‌ی مزمن با شدت کمتر که بیشتر روزها وجود دارد. حداقل ۲ سال در بزرگسالان (۱ سال در کودکان)
افسردگی پس از زایمان (پری‌ناتال) بروز علائم در دوران بارداری یا در سال اول پس از زایمان. مرتبط با دوره‌ی بارداری و پس از آن
اختلال عاطفی فصلی (SAD) الگوی فصلی تکرارشونده؛ معمولاً در پاییز و زمستان شروع شده و در بهار بهبود می‌یابد. فصلی و قابل پیش‌بینی
افسردگی سایکوتیک (روان‌پریشانه) علائم شدید همراه با علائم روان‌پریشی مانند هذیان یا توهم. در طول دوره‌های افسردگی شدید

افسردگی ماژور؛ وقتی اندوه ماندگار می‌شود

اختلال افسردگی ماژور (اساسی) که به آن افسردگی بالینی نیز می‌گویند، شکل شدیدتر این بیماری است. تشخیص آن بر اساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) مستلزم وجود حداقل پنج علامت از علائم اصلی افسردگی برای یک دوره‌ی حداقل دو هفته‌ای است که یکی از آن‌ها باید «خلق افسرده» یا «از دست دادن علاقه یا لذت» باشد. حالا شاید بپرسید افسردگی ماژور چیست؟ این همان حالتی است که غم دیگر یک مهمان موقت نیست، بلکه به ساکن دائمی در ذهن تبدیل می‌شود.

افسردگی شدید و ویژگی‌های روان‌پریشی

در موارد افسردگی شدید، بیماری می‌تواند با علائم روان‌پریشی (سایکوز) همراه باشد. روان‌پریشی به معنای قطع ارتباط با واقعیت است و شامل توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند) یا هذیان (باورهای ثابت و نادرست) می‌شود. نکته‌ی مهم این است که این علائم روان‌پریشی معمولاً با مضامین اصلی افسردگی همخوانی دارند؛ برای مثال، فرد ممکن است صدایی بشنود که به او می‌گوید بی‌ارزش است یا این باور هذیانی را داشته باشد که گناه نابخشودنی مرتکب شده است. این ویژگی، افسردگی روان‌پریشانه را از سایر اختلالات سایکوتیک مانند اسکیزوفرنی متمایز می‌کند و نشان می‌دهد که روان‌پریشی، امتداد و تشدید همان حالت خلقی شدید است. به همین دلیل، درمان آن معمولاً به ترکیبی از قرص ضدافسردگی و داروهای ضدروان‌پریشی نیاز دارد.افسردگی در دوران بارداری یا پس از تولد نوزاد

افسردگی در بارداری و پس از زایمان

اصطلاح مدرن «افسردگی پری‌ناتال» به افسردگی در دوران بارداری یا پس از تولد نوزاد اشاره دارد. این وضعیت بیش از ۱۰٪ از زنان باردار و تازه‌مادران تازه در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. علل آن ترکیبی از استعداد ژنتیکی، تغییرات هورمونی شدید (افت ناگهانی استروژن و پروژسترون پس از زایمان)، سطح پایین هورمون‌های تیروئید و  استرس بالای ناشی از مسئولیت‌های جدید است. افسردگی بعد از زایمان یک وضعیت پزشکی جدی است که نیازمند توجه و درمان فوری است.

اختلال خلقی فصلی؛ کسالتی با آمدن زمستان

اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی با الگوی فصلی تکرارشونده است که اغلب با کوتاه شدن روزها در پاییز و زمستان آغاز شده و با آمدن بهار بهبود می‌یابد. علت این افسردگی فصلی به کاهش قرار گرفتن در معرض نور خورشید مرتبط است که ساعت بیولوژیکی بدن (ریتم شبانه‌روزی) را مختل کرده و بر تولید هورمون‌های ملاتونین (مرتبط با خواب) و سروتونین (مرتبط با خلق‌وخو) تأثیر می‌گذارد.

افسردگی در نوجوانان؛ طوفانی فراتر از بلوغ

افسردگی در نوجوانان یک نگرانی جدی است. آمارها نشان می‌دهد که حدود ۲۰.۱٪ از نوجوانان در آمریکا حداقل یک دوره افسردگی اساسی را تجربه کرده‌اند، و این میزان در دختران (۲۹.۲٪) به مراتب بیشتر از پسران (۱۱.۵٪) است. نکته‌ی حیاتی در اینجا، تفاوت در تظاهر علائم است. در حالی که بزرگسالان اغلب غم و انزوا را نشان می‌دهند، افسردگی در نوجوانان ممکن است خود را به صورت تحریک‌پذیری، خشم، ناامیدی و رفتارهای پرخاشگرانه یا پرخطر نشان دهد. درد درونی آن‌ها اغلب به جای بیان کلامی، به صورت رفتارهای بیرونی یا شکایت‌های جسمی بدون دلیل (مانند سردرد و دل‌درد) بروز می‌کند. این تفاوت بسیار مهم است، زیرا والدین و مربیان ممکن است این علائم را به اشتباه به «رفتار بد» یا «اقتضای سن بلوغ» نسبت دهند، در حالی که این‌ها نشانه افسردگی و یک بیماری جدی پزشکی است.

افسردگی در سنین پایین‌تر

افسردگی پایدار؛ همسفر دائمی غم

اختلال افسردگی پایدار که قبلاً دیس‌تایمی نامیده می‌شد، نوعی افسردگی مزمن با شدت خفیف تا متوسط است که در بزرگسالان حداقل دو سال (و در کودکان یک سال) به طول می‌انجامد. به دلیل ماهیت طولانی‌مدت آن، افراد مبتلا ممکن است تصور کنند که علائمی مانند کمبود انرژی، عزت‌نفس پایین و ناامیدی، بخشی از شخصیت آن‌هاست و نه یک بیماری قابل درمان.

نشانه‌ها و علائم افسردگی

شناخت علائم افسردگی اولین گام برای تشخیص و درمان است. این علائم را می‌توان به سه دسته‌ی اصلی تقسیم کرد. تصور کنید فردی که همیشه پرانرژی و اجتماعی بوده، چند ماهی است که تغییر کرده است. او دیگر از دیدن دوستانش لذت نمی‌برد (تغییر عاطفی)، اغلب خسته است و به سختی از تخت‌خواب بیرون می‌آید (تغییر جسمی)، و در محل کار تمرکز ندارد و وظایفش را به تعویق می‌اندازد (تغییر رفتاری). این داستان، تجلی واقعی علائم افسردگی در زندگی روزمره است.

تغییرات عاطفی:

  • احساس غم، اضطراب یا پوچی مداوم
  • احساس ناامیدی یا بدبینی
  • تحریک‌پذیری، بی‌قراری یا زودرنجی، حتی بر سر مسائل کوچک
  • از دست دادن علاقه یا لذت به سرگرمی‌ها و فعالیت‌هایی که قبلاً لذت‌بخش بودند
  • احساس گناه، بی‌ارزشی یا درماندگی

تغییرات جسمی:

  • اختلالات خواب (بی‌خوابی، بیدار شدن در نیمه‌شب یا پرخوابی)
  • تغییر در اشتها یا وزن (کاهش یا افزایش قابل توجه)
  • خستگی شدید و کمبود انرژی، به طوری که حتی کارهای کوچک نیز طاقت‌فرسا به نظر می‌رسند
  • دردها و مشکلات جسمی بدون دلیل مشخص مانند سردرد، مشکلات گوارشی یا کمردرد که به درمان‌های معمول پاسخ نمی‌دهند

نکته‌ی بسیار مهمی که اغلب نادیده گرفته می‌شود، ماهیت جسمانی این بیماری روانی است. بسیاری از افراد، افسردگی را صرفاً یک مشکل عاطفی می‌دانند. اما تحقیقات معتبر نشان می‌دهد که دردهای جسمی غیرقابل توضیح، یکی از علائم اصلی است. عدم تعادل مواد شیمیایی و هورمونی در مغز بر کل بدن، از جمله سیستم‌های تنظیم درد و انرژی، تأثیر می‌گذارد. بنابراین، فردی که از خستگی مزمن یا دردهای پراکنده رنج می‌برد و دلیل پزشکی مشخصی برای آن پیدا نمی‌کند، ممکن است در واقع با افسردگی دست‌وپنجه نرم کند.

تغییرات رفتاری:

  • مشکل در تمرکز، به خاطر سپردن جزئیات یا تصمیم‌گیری
  • کندی در حرکت یا صحبت کردن، یا برعکس، بی‌قراری و ناتوانی در یک جا نشستن
  • کناره‌گیری از فعالیت‌های اجتماعی
  • افکار مرتبط با مرگ یا خودکشی

درمان افسردگی

خبر خوب این است که افسردگی یکی از قابل درمان‌ترین اختلالات روان است. رویکردهای درمانی مدرن می‌توانند به اکثر افراد کمک کنند تا به زندگی عادی بازگردند. مؤثرترین راهبرد درمانی اغلب ترکیبی از روش‌های مختلف است.

روانشناس و درمان افسردگی

روان‌درمانی: قدرت شفابخش گفتگو

روان‌درمانی، که به آن «گفت‌وگو درمانی» نیز گفته می‌شود، یک فرآیند مشارکتی بین فرد و یک متخصص سلامت روان (مانند یک روانشناس) است. دو روش درمانی مبتنی بر شواهد که تأثیرگذاری بالایی دارند عبارتند از:

  • درمان شناختی-رفتاری (CBT): این روش به فرد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتاری منفی و ناکارآمد را شناسایی کرده و آن‌ها را با الگوهای سالم‌تر و واقع‌بینانه‌تر جایگزین کند.
  • درمان بین‌فردی (IPT): این رویکرد بر بهبود مشکلات در روابط فردی (با خانواده، دوستان یا همکاران) که ممکن است در بروز یا تداوم افسردگی نقش داشته باشند، تمرکز دارد.

قرص ضدافسردگی: بازگرداندن تعادل شیمیایی مغز

داروهای ضدافسردگی با تأثیر بر مواد شیمیایی مغز (انتقال‌دهنده‌های عصبی) مانند سروتونین و نوراپی‌نفرین که در تنظیم خلق‌وخو نقش دارند، عمل می‌کنند. انواع اصلی این داروها عبارتند از:

  • مهارکننده‌های بازجذب سروتونین: مانند فلوکستین (پروزاک) و سرترالین (زولوفت). این دسته از داروها به دلیل عوارض جانبی کمتر، اغلب به عنوان خط اول درمان تجویز می‌شوند.
  • مهارکننده‌های بازجذب سروتونین و نوراپی‌نفرین: مانند دولوکستین (سیمبالتا) و ونلافاکسین (افکسور).

درمان دارویی یک سفر است، نه یک راه‌حل فوری. بسیاری از افراد انتظار دارند که قرص ضدافسردگی مانند یک مسکن، به سرعت عمل کند. اما واقعیت این است که یافتن داروی مناسب ممکن است نیازمند آزمون و خطا باشد و معمولاً چندین هفته طول می‌کشد تا اثرات درمانی کامل دارو ظاهر شود. در این مدت، ممکن است فرد عوارض جانبی موقتی را تجربه کند. همچنین، قطع ناگهانی دارو بدون نظارت پزشک می‌تواند منجر به علائم ترک یا بازگشت بیماری شود.

قرص ملاتونین؛ آیا به درمان افسردگی کمک می‌کند؟

قرص ملاتونین برای افسردگی به طور مستقیم تجویز نمی‌شود. نقش اصلی ملاتونین تنظیم چرخه‌ی خواب و بیداری است. از آنجایی که اختلال خواب یکی از علائم شایع و تشدیدکننده‌ی افسردگی است، ملاتونین می‌تواند به بهبود کیفیت خواب در این بیماران کمک کند. با این حال، شواهد علمی برای تأثیر مستقیم آن بر درمان افسردگی محدود و متناقض است. ملاتونین یک قرص ضدافسردگی نیست و در موارد نادر حتی می‌تواند باعث احساسات افسردگی موقت شود. بنابراین، مصرف آن باید حتماً با مشورت پزشک صورت گیرد.

رویکردهای مکمل و سبک زندگی

در کنار درمان‌های اصلی، راهکارهای مکمل و تغییرات سبک زندگی می‌توانند نقش حمایتی قدرتمندی ایفا کنند.

دمنوش برای اعصاب و روان

برخی گیاهان دارویی مانند زعفران و بابونه در تحقیقات اولیه نتایج امیدوارکننده‌ای در کاهش علائم افسردگی نشان داده‌اند. دمنوش برای اعصاب و افسردگی می‌تواند آرامش‌بخش باشد. اما باید بسیار محتاط بود؛ برای مثال، گیاه «علف چای» با وجود تأثیرگذاری در افسردگی خفیف، با بسیاری از داروهای تجویزی، از جمله داروهای ضدافسردگی، تداخلات خطرناکی دارد. همیشه قبل از مصرف هرگونه مکمل گیاهی با پزشک خود مشورت کنید.

نوشیدن دمنوش هنگام تغییر خلق و خو

ویتامین B6 و نقش آن در خلق‌وخو

ویتامین B6 و افسردگی به هم مرتبط هستند. این ویتامین برای تولید گابا، یک انتقال‌دهنده‌ی عصبی که اثر آرام‌بخش بر مغز دارد، ضروری است. مطالعات نشان داده‌اند که مکمل‌های ویتامین B6 با دوز بالا می‌توانند به کاهش علائم اضطراب و افسردگی کمک کنند، هرچند این اثر نسبتاً خفیف است و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.

مدیتیشن و ذهن‌آگاهی برای آرامش درون

مدیتیشن و افسردگی رابطه‌ای معکوس دارند. ذهن‌آگاهی به معنای توجه کردن به لحظه‌ی حال بدون قضاوت است. تمرین روزانه‌ی آن می‌تواند ساختار مغز را تغییر دهد و به فرد کمک کند تا افکار و احساسات منفی را صرفاً مشاهده کند، بدون آنکه در آن‌ها غرق شود. این مهارت، یک ابزار قدرتمند برای جلوگیری از بازگشت این اختلال است.

حرکات یوگا برای رهایی از اندوه

یوگا فراتر از یک ورزش ساده است؛ یک مداخله‌ی قدرتمند ذهن و بدن است. حرکات یوگا برای رفع افسردگی با ترکیب وضعیت‌های فیزیکی، تکنیک‌های تنفسی و مدیتیشن، تأثیرات بیولوژیکی مستقیمی بر بدن می‌گذارند. تحقیقات نشان می‌دهد که یوگا سطح هورمون استرس (کورتیزول) را کاهش داده و سطح مواد شیمیایی مفید مغز مانند اندورفین و گابا را افزایش می‌دهد. این ورزش سیستم عصبی پاراسمپاتیک (مسئول آرامش) را فعال می‌کند و به بهبود خلق‌وخو، افزایش انرژی و کیفیت خواب کمک می‌کند. بنابراین، یوگا نه یک سرگرمی، بلکه یک درمان مکمل مبتنی بر شواهد است که به تنظیم مجدد سیستم‌های بیولوژیکی مختل‌شده در افسردگی کمک می‌کند.

مدیتیشن و یوگا برای احساس خوب

تست افسردگی

در حالی که تشخیص قطعی افسردگی تنها توسط یک متخصص امکان‌پذیر است، پرسشنامه‌های استاندارد می‌توانند به شما کمک کنند تا علائم خود را بهتر بشناسید و تصمیم بگیرید که آیا زمان مراجعه به یک متخصص فرا رسیده است یا خیر. پرسشنامه‌ی سلامت بیمار-۹ (PHQ-9) یکی از معتبرترین ابزارهای غربالگری در این زمینه است.

پرسشنامه PHQ-9 (نسخه ساده‌شده):

در طول دو هفته‌ی گذشته، چند وقت یک‌بار به خاطر مشکلات زیر ناراحت شده‌اید؟ (برای هر مورد یک گزینه را انتخاب کنید: اصلاً = ۰ / چند روز = ۱ / بیش از نیمی از روزها = ۲ / تقریباً هر روز = ۳)

  • علاقه‌ی کم یا عدم لذت از انجام کارها
  • احساس ناراحتی، افسردگی یا ناامیدی
  • مشکل در به خواب رفتن، در خواب ماندن یا خواب بیش از حد
  • احساس خستگی یا کمبود انرژی
  • کم‌اشتهایی یا پرخوری
  • احساس بدی نسبت به خود (احساس شکست یا سرافکندگی خود و خانواده)
  • مشکل در تمرکز (مثلاً هنگام خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون)
  • کندی در حرکت یا صحبت کردن به طوری که دیگران متوجه شوند، یا برعکس، بی‌قراری بیش از حد
  • افکاری مبنی بر اینکه بهتر است بمیرید یا به خودتان آسیب برسانید

تفسیر نمره (مجموع امتیازات):

  • ۴-۰: بدون افسردگی یا افسردگی حداقلی
  • ۹-۵: افسردگی خفیف
  • ۱۴-۱۰: افسردگی متوسط
  • ۱۹-۱۵: افسردگی نسبتاً شدید
  • ۲۷-۲۰: افسردگی شدید

هشدار بسیار مهم: این تست افسردگی یک ابزار تشخیصی نیست، بلکه یک ابزار غربالگری است. هدف آن پاسخ به این سؤال است: «آیا علائم من به قدری جدی هستند که باید با یک متخصص صحبت کنم؟». تشخیص افسردگی نیازمند یک مصاحبه‌ی بالینی کامل توسط پزشک یا روانشناس است تا سایر علل پزشکی (مانند مشکلات تیروئید) یا اختلالات دیگر رد شوند. کسب نمره‌ی بالا در این تست، یک زنگ خطر جدی برای وقت ملاقات با متخصص است.

یافتن مسیر رو به جلو

افسردگی بسیار شایع و جدی است که با خلق‌وخوی پایین مداوم یا از دست دادن علاقه و لذت به فعالیت‌ها برای دوره‌های طولانی (حداقل دو هفته) مشخص می‌شود. این وضعیت با نوسانات خلقی عادی روزمره تفاوت اساسی دارد. اما مهم‌تر از همه، قابل درمان است. این سایه، یک غم زودگذر یا یک روز بد نیست. اما مهم‌ترین پیامی که در دل این تاریکی نهفته، امید است: افسردگی قابل درک و قابل درمان است. شناخت علائم، درک انواع مختلف آن و آگاهی از روش‌های درمانی مؤثر، اولین و مهم‌ترین گام‌ها در مسیر بهبودی هستند. به یاد داشته باشید که درمان یک فرآیند است و نیازمند صبر، حمایت و راهنمایی حرفه‌ای است.

منابع: WhoMayoclinicNIMHWebmd