دنیای ذهن، جهانی پیچیده و شگفتانگیز است که گاهی قواعد واقعیت را به چالش میکشد. هذیان یکی از همین پدیدههاست؛ باوری عمیق و تزلزلناپذیر که فرد با تمام وجود به آن چنگ میزند، حتی اگر تمام شواهد دنیای بیرون، آن را نقض کنند.
هذیان چیست؟
برای پاسخ به این پرسش، باید به سراغ تعاریف بالینی برویم. انجمن روانپزشکی آمریکا هذیان را یک باور ثابت و اغلب بسیار شخصی تعریف میکند که با وجود شواهد غیرقابل انکار مبنی بر نادرستی آن، با اعتقاد راسخ حفظ میشود. این باور معمولاً توسط فرهنگ یا خردهفرهنگ فرد تأیید نمیشود و تقریباً هر کس دیگری آن را نادرست میداند. نکته کلیدی در این تعریف، مقاومت آن در برابر منطق و استدلال است. فردی که دچار هذیان است، صرفاً یک اشتباه ساده نکرده، بلکه در چارچوب یک واقعیت جایگزین زندگی میکند که برای او کاملاً حقیقی است.
جالب است بدانید که در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تأکید از «باور غلط» به «باور ثابت و غیرقابل تغییر در برابر شواهد متناقض» تغییر کرده است. این تغییر ظریف اما مهم نشان میدهد که ویژگی اصلی هذیان، انعطافناپذیری آن است، نه لزوماً نادرستی مطلق آن.
هذیانهای عجیب و غیرعجیب
هذیانها به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
- غیرعجیب: این نوع شامل باورهایی است که اگرچه صحت ندارند، اما در دنیای واقعی امکانپذیر هستند. برای مثال، فردی ممکن است معتقد باشد که پلیس او را تحت نظر دارد یا همسرش به او خیانت میکند. این باورها گرچه نادرستاند، اما غیرممکن نیستند. همین ویژگی باعث میشود که گاهی اطرافیان برای مدتی طولانی متوجه ماهیت هذیانی این باورها نشوند و آنها را به حساب بدبینی یا لجاجت بگذارند که این خود میتواند تشخیص و درمان را به تأخیر بیندازد.
- عجیب: این نوع شامل باورهایی است که آشکارا غیرمحتمل، غیرقابل درک و خارج از تجربیات عادی زندگی هستند. برای نمونه، فردی ممکن است باور داشته باشد که بیگانگان فضایی یکی از اعضای بدن او را بدون گذاشتن هیچ زخمی با عضوی دیگر جایگزین کردهاند. این نوع به دلیل ماهیت عجیبش، سریعتر به عنوان نشانهای از یک مشکل جدی روانشناختی شناسایی میشود.
«هذیانها باورهای ثابتی هستند که در برابر شواهد متناقض، قابل تغییر نیستند. محتوای آنها میتواند شامل مضامین گوناگونی باشد (مانند گزند و آسیب، ارجاعی، جسمانی، مذهبی، بزرگمنشی).»
“Delusions are fixed beliefs that are not amenable to change in light of conflicting evidence. Their content may include a variety of themes (e.g. persecutory, referential, somatic, religious, grandiose).”
نقل از DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)
انواع هذیان و علت هر کدام
محتوا یا مضمون هذیان میتواند بسیار متنوع باشد و اغلب بازتابی از عمیقترین ترسها، امیدها و نیازهای انسانی است. درک انواع آن به متخصصان کمک میکند تا به دنیای درونی فرد نزدیکتر شوند. در ادامه به شایعترین انواع آن میپردازیم.

هذیان گزند و آسیب
هذیان گزند و آسیب (Persecutory Delusion) شایعترین نوع است. در این حالت، فرد معتقد است که دیگران علیه او توطئه میکنند، او را تعقیب میکنند، به او سم میخورانند، مورد آزار و اذیت قرار میدهند یا مانع رسیدن او به اهدافش میشوند. این باور میتواند از سوءظنهای ساده تا سناریوهای پیچیده جاسوسی را در بر بگیرد. این نوع با اضطراب، افسردگی و انزوای اجتماعی شدید همراه است، زیرا فرد دائماً احساس خطر و تهدید میکند. این باورها صرفاً افکار منفی نیستند، بلکه یک سیستم اعتقادی سازمانیافته برای توضیح احساسات طاقتفرسای درونی هستند.
هذیان بزرگمنشی
هذیان بزرگمنشی (Grandiose Delusion) دومین نوع شایع است و با باوری اغراقآمیز درباره اهمیت، قدرت، دانش یا هویت خود مشخص میشود. فرد ممکن است خود را دارای استعدادهای کشفنشده، قدرتی ماورایی، ثروتی هنگفت یا رابطهای ویژه با یک فرد مشهور یا حتی خداوند بداند. این نوع اغلب در برابر احساس عمیق بیارزشی یا شکست عمل میکند و راهی تحریفشده برای حفظ عزتنفس است.

سایر مضامین شایع
علاوه بر دو نوع اصلی فوق، انواع دیگری از هذیان نیز وجود دارند که هر یک دنیای منحصربهفرد خود را دارند.
هذیان اروتومانیک و حسادت
در هذیان اروتومانیک، فرد به اشتباه معتقد است که شخص دیگری، معمولاً با جایگاه اجتماعی بالاتر یا مشهور، عاشق اوست. این باور میتواند به رفتارهایی مانند تلاش برای تماس یا حتی تعقیب آن شخص منجر شود. در هذیان حسادت، فرد بدون هیچ مدرک قانعکنندهای، به طور تزلزلناپذیری معتقد است که شریک عاطفیاش به او خیانت میکند.
هذیان جسمانی و نیهیلیستی
هذیان جسمانی (Somatic Delusion) شامل باورهایی درباره بدن و عملکردهای آن است. فرد ممکن است معتقد باشد که بدنش بوی بدی میدهد، به انگل آلوده شده یا بخشی از بدنش به درستی کار نمیکند.
هذیان نیهیلیستی (Nihilistic Delusion) که گاهی با سندروم کوتارد همراه است، باوری فاجعهبار است مبنی بر اینکه خود فرد، بخشی از بدنش یا حتی کل جهان وجود ندارد یا از بین رفته است.
علت دقیق شکلگیری هذیان هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما ترکیبی از عوامل زیستی، ژنتیکی و روانشناختی در آن نقش دارند. نظریه «نقص عملکرد دوپامین» بیان میکند که فعالیت بیش از حد انتقالدهنده عصبی دوپامین در مغز میتواند باعث شود فرد به رویدادهای بیاهمیت، معنایی بیش از حد و شخصی نسبت دهد و این فرآیند، زمینه را برای شکلگیری هذیان فراهم میکند. علاوه بر این، عواملی مانند استرس شدید، انزوای اجتماعی، عزتنفس پایین و برخی سوگیریهای شناختی (مانند تمایل به تأیید باورهای خود و نادیده گرفتن شواهد متناقض) نیز از جمله عوامل خطر محسوب میشوند.
تمایز هذیان با توهم
یکی از نکات مهم در درک اختلالات روانپریشی، درک تفاوت هذیان و توهم است. این دو اغلب با هم رخ میدهند اما پدیدههایی کاملاً مجزا هستند.
- هذیان: یک اختلال در تفکر و باور است. فرد به چیزی اعتقاد دارد که با واقعیت در تضاد است.
- توهم: یک اختلال در ادراک حسی است. فرد چیزی را میبیند، میشنود، بو میکند، میچشد یا لمس میکند که در واقعیت خارجی وجود ندارد.
برای درک بهتر، میتوان ذهن را به یک کامپیوتر تشبیه کرد. هذیان مانند یک فایل سیستمی خراب است که دادههای نادرستی را پردازش میکند و به نتیجهگیریهای اشتباه میرسد. در مقابل، توهم مانند یک مانیتور یا بلندگوی معیوب است که تصاویر یا صداهایی را نمایش میدهد که اصلاً از طرف کامپیوتر ارسال نشدهاند. شایعترین نوع توهم، توهم شنیداری (شنیدن صداها) است که اغلب در کنار هذیان در اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی دیده میشود.

اختلالات و شرایط پزشکی
هذیان به خودی خود یک بیماری نیست، بلکه نشانهای است که میتواند در بستر اختلالات روانی یا بیماریهای جسمی مختلف ظاهر شود.
هذیان در اسکیزوفرنی
هذیانها در اسکیزوفرنی اغلب از نوع «عجیب» هستند و با سایر علائم مانند توهم (بهویژه شنیدن صداها)، تفکر آشفته و علائم منفی (مانند کاهش انگیزه و ابراز هیجان) همراه میشوند. توهم و هذیان در اسکیزوفرنی نشاندهنده یک گسست عمیق از واقعیت است که به نظر میرسد ناشی از اختلال در سازوکارهای بنیادین مغز برای پردازش اطلاعات باشد.
هذیان و اختلال دوقطبی
در اختلال دوقطبی نیز ممکن است هذیان رخ دهد، اما معمولاً در طول دورههای خلقی شدید (مانیا یا افسردگی) ظاهر میشود. یک ویژگی مهم هذیان و اختلال دوقطبی، «همخوانی با خلق» است. یعنی محتوای هذیان با وضعیت هیجانی فرد هماهنگ است. برای مثال، در یک دوره مانیا، فرد ممکن است دچار هذیان بزرگمنشی شود (مثلاً باور دارد که پادشاه جهان است)، در حالی که در یک دوره افسردگی شدید، ممکن است دچار هذیان نیهیلیستی یا گناه شود (مثلاً باور دارد که مسبب یک فاجعه بزرگ است و باید مجازات شود).
هذیان گفتن بعد از سکته مغزی
روانپریشی پس از سکته مغزی یک عارضه عصبی است که میتواند به دلیل آسیب مستقیم به بافت مغز رخ دهد. علت هذیان گفتن بعد از سکته مغزی بیشتر با ضایعات در نیمکره راست مغز، بهویژه در لوبهای آهیانهای و گیجگاهی، مرتبط است. این نوع ممکن است بلافاصله پس از سکته یا حتی با تأخیری چند ماهه شروع شود.
پدیدههای مرتبط با خواب که هذیان نیستند
استفاده از کلمه «هذیان» در گفتار روزمره برای توصیف حرف زدن در خواب، یک اشتباه رایج است که باعث نگرانیهای بیمورد میشود. مهم است که این پدیدههای طبیعی خواب را از هذیان بالینی افتراق دهیم.
هذیان گفتن در خواب
حرف زدن در خواب که در علم پزشکی به آن «سومنیلوکی» گفته میشود، یک نوع «پاراسومنیا» یا رفتار غیرعادی در هنگام خواب است و به هیچ وجه هذیان بالینی محسوب نمیشود. این پدیده بسیار شایع است و اغلب افراد در طول زندگی خود آن را تجربه میکنند. محتوای گفتار معمولاً نامفهوم، بیربط و بریدهبریده است و فرد پس از بیداری چیزی از آن به خاطر نمیآورد.
«حرف زدن در خواب یک رفتار طبیعی است و نشانهای برای تشخیص بیماریهای روانی در نظر گرفته نمیشود. در واقع، اکثر افرادی که در خواب حرف میزنند، بیماری روانی ندارند.»
“Talking in your sleep is normal behavior and is not considered a sign of diagnosing mental illnesses. In fact, most sleep talkers don’t have a mental illness.”
به نقل از WebMD

هذیان گفتن کودکان در خواب
در کودکان، پاراسومنیاها حتی شایعتر هستند. علت حرف زدن کودکان در خواب، راه رفتن در خواب یا وحشت شبانه، معمولاً به عدم تکامل کامل چرخه خواب و بیداری در مغز آنها مربوط میشود. این رفتارها اغلب بین سنین ۴ تا ۱۲ سالگی به اوج خود میرسند و با افزایش سن به طور طبیعی از بین میروند. وحشت شبانه (که با جیغ زدن و ترس شدید همراه است اما کودک بیدار نمیشود و صبح چیزی به یاد نمیآورد) با کابوس (که کودک را بیدار میکند و محتوای آن را به یاد دارد) متفاوت است. هیچکدام از این موارد نشانه هذیان یا بیماری روانی جدی نیستند و جای نگرانی برای والدین ندارند.
ارزیابی و تشخیص
تشخیص هذیان نیازمند یک ارزیابی جامع توسط متخصص سلامت روان (روانپزشک یا روانشناس) است. این فرآیند شامل مصاحبه بالینی دقیق با فرد و در صورت امکان با خانواده اوست. متخصص تلاش میکند تا ماهیت، شدت و تأثیر باورهای فرد بر زندگیاش را درک کند. یکی از اولین قدمها، رد کردن سایر علل احتمالی است، از جمله بیماریهای جسمی (مانند تومور مغزی، عفونتها)، اختلالات عصبی، یا تأثیر مواد مخدر و الکل. بر اساس معیارهای DSM-5، برای تشخیص «اختلال هذیانی»، فرد باید حداقل به مدت یک ماه یک یا چند هذیان داشته باشد و عملکرد کلی او، به جز در موارد مرتبط با هذیان، به طور قابل توجهی مختل نشده باشد.

درمان و پیگیری
اگرچه هذیان میتواند تجربهای بسیار چالشبرانگیز برای فرد و اطرافیانش باشد، اما قابل مدیریت و درمان است. درمان آن معمولاً یک رویکرد چندوجهی را شامل میشود که هدف آن کاهش شدت باورهای غیرواقع و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
روشهای درمانی
راه درمان هذیان ترکیبی از دارودرمانی و رواندرمانی است که در کنار حمایت خانوادگی، بهترین نتیجه را به همراه دارد.
درمان دارویی؛ داروهای ضدروانپریشی
داروهای اصلی برای درمان، داروهای ضدروانپریشی هستند. این داروها با تأثیر بر انتقالدهندههای عصبی مغز، بهویژه دوپامین، به کاهش شدت و اضطراب ناشی از باورهای هذیانی کمک میکنند. این داروها به دو نسل اصلی (نسل اول یا تیپیکال و نسل دوم یا آتیپیکال) تقسیم میشوند و به شکل قرص یا تزریقهای طولانیاثر (دپو) در دسترس هستند. انتخاب دارو و دوز آن به شرایط فردی بیمار بستگی دارد.
رواندرمانی؛ نقش کلیدی CBT
رواندرمانی، بهویژه درمان شناختی-رفتاری برای روانپریشی، نقش حیاتی در مدیریت هذیان دارد. برخلاف تصور، هدف درمانگر در این روش، بحث و جدل با فرد برای رد کردن باورهای او نیست، زیرا این کار معمولاً بیفایده و حتی مخرب است. در عوض، درمانگر یک رابطه درمانی مبتنی بر اعتماد و همکاری ایجاد میکند تا به فرد کمک کند:
- شواهد مربوط به باورهایش را به شیوهای کمتر تهدیدآمیز بررسی کند.
- راههای جایگزین برای تفسیر تجربیاتش را در نظر بگیرد.
- اضطراب و پریشانی ناشی از هذیان را کاهش دهد.
- راهبردهای مقابلهای برای بهبود عملکرد روزمره خود بیاموزد.
«درمانگران ماهر به جای به چالش کشیدن مستقیم هذیانها که اغلب مقاومت را تقویت میکند، بیماران را از طریق فرآیندی از پرسشگری ملایم و کاوش مشارکتی هدایت میکنند.»
“Rather than directly challenging delusions, which often strengthens resistance, skilled therapists guide patients through a process of gentle inquiry and collaborative exploration.”
به نقل از AMFM Treatment
نقش حمایت اطرافیان
حمایت خانواده و دوستان نقشی اساسی در بهبودی دارد. مهمترین توصیه به اطرافیان این است که از بحث کردن یا به چالش کشیدن مستقیم هذیان خودداری کنند. این کار تنها باعث میشود فرد بیشتر در لاک دفاعی فرو رود. در عوض، تمرکز باید بر همدلی، ایجاد یک محیط امن، کاهش استرس و تشویق فرد به ادامه درمان باشد. مدت زمان بهبود متغیر است و به عوامل متعددی بستگی دارد، اما با درمان مداوم و حمایت مناسب، افراد میتوانند کنترل زندگی خود را به دست آورند و به فعالیتهای معنادار خود بازگردند.
منابع: APA Dictionary of Psychology – Imperfect Cognitions – Psychology Today – Cleveland Clinic – WebMD