اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی، که پیش از این با نام افسردگی-شیدایی هم شناخته می‌شد، یک وضعیت پیچیده در حوزه سلامت روان به شمار می‌رود که مشخصه اصلی آن نوسانات شدید در خلق‌وخو، سطح انرژی و توانایی عملکرد فرد است. این تغییرات خلقی بسیار عمیق‌تر و شدیدتر از فراز و نشیب‌های عادی زندگی روزمره هستند و می‌توانند به طور جدی توانایی فرد برای مدیریت کار، تحصیل و روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند. درک ماهیت این اختلال، شناخت نشانه‌ها و آگاهی از روش‌های درمانی موثر، گام نخست برای مدیریت آن و رسیدن به یک زندگی باثبات و رضایت‌بخش است. این مقاله به شکلی جامع به بررسی ابعاد مختلف اختلال دوقطبی، از تعریف و انواع آن گرفته تا دلایل بروز، شیوه‌های تشخیص و راهکارهای درمانی می‌پردازد.

اختلال دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی یک بیماری روانی مزمن و دوره‌ای است که باعث ایجاد تغییرات غیرعادی و شدید در خلق‌وخو، انرژی، سطح فعالیت و تمرکز می‌شود. افراد مبتلا به این اختلال، دوره‌هایی از احساسات بسیار شدید را تجربه می‌کنند که در اصطلاح تخصصی به آن‌ها «دوره‌های خلقی» یا «اپیزود» گفته می‌شود. این دوره‌ها به طور کلی به دو قطب اصلی تقسیم می‌شوند: دوره‌های شیدایی (مانیا) یا هیپومانیا (شیدایی خفیف) که با خلق بسیار بالا، انرژی زیاد و گاهی تحریک‌پذیری همراه هستند و دوره‌های افسردگی که با احساس غم، ناامیدی عمیق و بی‌انگیزگی مشخص می‌شوند.

این نوسانات خلقی می‌توانند برای روزها، هفته‌ها یا حتی ماه‌ها ادامه پیدا کنند و به شکل قابل توجهی بر الگوهای خواب، رفتار و توانایی تفکر منطقی فرد اثر بگذارند. اگرچه ممکن است علائم برای مدتی فروکش کنند، اما اختلال دوقطبی یک بیماری مادام‌العمر است که به خودی خود بهبود پیدا نمی‌کند. با این حال، این وضعیت کاملا قابل مدیریت است و با دریافت درمان مناسب، افراد می‌توانند علائم خود را به خوبی کنترل کرده و کیفیت زندگی خود را به میزان چشمگیری بهبود بخشند.

انواع اختلال دوقطبی

انواع اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی یک بیماری واحد نیست، بلکه طیفی از اختلالات را شامل می‌شود که بر اساس شدت، الگوی بروز و مدت زمان دوره‌های خلقی دسته‌بندی می‌شوند. شناخت انواع اختلال دوقطبی برای تشخیص دقیق و انتخاب بهترین رویکرد درمانی اهمیت بسیاری دارد. تفاوت اصلی میان این انواع، در شدت دوره‌های خلق بالا یا همان شیدایی نهفته است.

اختلال دوقطبی نوع ۱

ویژگی بارز اختلال دوقطبی نوع 1، تجربه حداقل یک دوره کامل شیدایی یا مانیا در طول زندگی است. دوره شیدایی با افزایش غیرطبیعی و مداوم انرژی، فعالیت و خلق‌وخو همراه است که حداقل یک هفته به طول می‌انجامد و به قدری شدید است که عملکرد اجتماعی و شغلی فرد را به طور جدی مختل می‌کند. در برخی موارد، علائم شیدایی آنقدر شدید هستند که فرد برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران، نیاز به بستری شدن در بیمارستان پیدا می‌کند. همچنین در طول دوره شیدایی، ممکن است علائم روان‌پریشی مانند هذیان (باورهای نادرست) یا توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود ندارند) نیز رخ دهد. اگرچه برای تشخیص این نوع، تجربه دوره افسردگی ضروری نیست، اما اکثر افراد مبتلا به دوقطبی نوع 1، دوره‌های افسردگی اساسی را نیز تجربه می‌کنند.

اختلال دوقطبی نوع ۲

در اختلال دوقطبی نوع 2، فرد حداقل یک دوره افسردگی اساسی و حداقل یک دوره هیپومانیا را تجربه می‌کند. هیپومانیا نسخه‌ای خفیف‌تر از شیدایی است که علائم مشابهی دارد اما شدت آن کمتر است و باعث اختلال شدید در عملکرد روزانه یا نیاز به بستری شدن نمی‌شود. نکته کلیدی در این نوع آن است که فرد هرگز یک دوره کامل شیدایی را تجربه نکرده است. از آنجایی که دوره‌های افسردگی در دوقطبی نوع 2 اغلب شدیدتر و طولانی‌تر هستند و هیپومانیا ممکن است از سوی فرد به عنوان یک دوره پرانرژی و سازنده تلقی شود، این اختلال گاهی به اشتباه به عنوان افسردگی اساسی تشخیص داده می‌شود.

سیکلوتیمی و انواع دیگر

سیکلوتیمی یا اختلال خلق ادواری، یک شکل خفیف‌تر و در عین حال مزمن‌تر از اختلال دوقطبی است. افراد مبتلا به سیکلوتیمی برای حداقل دو سال (یک سال در کودکان و نوجوانان) دوره‌های متعدد علائم هیپومانیک و علائم افسردگی را تجربه می‌کنند که شدت آن‌ها برای تشخیص یک دوره کامل هیپومانیا یا افسردگی اساسی کافی نیست. این نوسانات خلقی تقریبا مداوم هستند و فرد به ندرت بیش از دو ماه بدون علامت باقی می‌ماند. در صورت عدم درمان، سیکلوتیمی می‌تواند خطر ابتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 یا 2 را در آینده افزایش دهد. علاوه بر این موارد، دسته‌های دیگری مانند «اختلال دوقطبی نامشخص» نیز وجود دارند که برای افرادی به کار می‌روند که علائم دوقطبی را نشان می‌دهند اما معیارهای دقیق هیچ یک از انواع بالا را ندارند.

تفاوت کلیدی در شدت اوج‌ها

به طور خلاصه، آنچه اختلال دوقطبی نوع 1 را از نوع 2 و سیکلوتیمی متمایز می‌کند، شدت «اوج‌ها» یا دوره‌های خلق بالاست. در نوع 1، این اوج‌ها به شکل شیدایی کامل ظاهر می‌شوند که عملکرد را مختل می‌کند. در نوع 2، اوج‌ها به شکل هیپومانیا هستند که شدت کمتری دارند. در سیکلوتیمی، علائم هیپومانیک حتی از هیپومانیای کامل نیز خفیف‌تر هستند.

علائم اختلال دوقطبی

شناخت دقیق علائم اختلال دوقطبی برای تشخیص زودهنگام و شروع مداخله درمانی موثر، بسیار حیاتی است. این علائم به طور کلی در سه دسته اصلی شیدایی، افسردگی و هیپومانیا قرار می‌گیرند و هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند.

علائم مانیا/شیدایی

علائم مانیا/شیدایی

دوره شیدایی یک وضعیت روانی است که با انرژی بسیار بالا، سرخوشی بی‌دلیل و گاهی تحریک‌پذیری شدید مشخص می‌شود. این دوره حداقل یک هفته طول می‌کشد و علائم آن شامل موارد زیر است:

  • خلق بسیار بالا: احساس شادی، سرخوشی و هیجان شدید و غیرعادی.
  • افزایش انرژی و فعالیت: فرد به طور قابل توجهی بی‌قرار و پرکارتر از همیشه می‌شود.
  • کاهش نیاز به خواب: با وجود خواب بسیار کم (مثلا فقط 3 ساعت)، فرد احساس خستگی نمی‌کند.
  • پرحرفی: فرد سریع‌تر و بیشتر از حد معمول صحبت می‌کند و قطع کردن صحبت او دشوار است.
  • پرش افکار: افکار با سرعت زیادی در ذهن فرد حرکت می‌کنند و از یک موضوع به موضوع دیگر می‌پرند.
  • خودبزرگ‌بینی: فرد باورهای غیرواقعی در مورد توانایی‌ها و اهمیت خود پیدا می‌کند.
  • حواس‌پرتی: تمرکز کردن بسیار دشوار می‌شود و توجه فرد به راحتی به محرک‌های بی‌اهمیت جلب می‌شود.
  • رفتارهای پرخطر: فرد بدون فکر کردن به عواقب، درگیر فعالیت‌های پرخطر مانند ولخرجی‌های بی‌رویه، سرمایه‌گذاری‌های نامعقول یا رفتارهای جنسی پرخطر می‌شود.

علائم افسردگی

علائم افسردگی

دوره افسردگی در اختلال دوقطبی با احساس غم و اندوه مداوم و از دست دادن علاقه به فعالیت‌های لذت‌بخش مشخص می‌شود. برای تشخیص این دوره، فرد باید حداقل به مدت دو هفته، پنج مورد یا بیشتر از علائم زیر را تجربه کند:

  • خلق افسرده: احساس غم، پوچی یا ناامیدی در بیشتر ساعات روز.
  • از دست دادن علاقه یا لذت: کاهش شدید علاقه به تمام یا اکثر فعالیت‌هایی که قبلا برای فرد لذت‌بخش بودند.
  • تغییر در اشتها یا وزن: کاهش یا افزایش قابل توجه وزن و اشتها.
  • اختلال خواب: بی‌خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز.
  • کاهش انرژی: احساس خستگی و بی‌حالی مداوم.
  • احساس بی‌ارزشی یا گناه: احساس گناه شدید و نامتناسب یا بی‌ارزش دانستن خود.
  • مشکل در تمرکز: دشواری در فکر کردن، تمرکز و تصمیم‌گیری.
  • افکار مرگ یا خودکشی: فکر کردن به مرگ یا داشتن افکار خودکشی.

تفاوت اختلال دوقطبی با افسردگی اساسی در همین نقطه مشخص می‌شود؛ در حالی که افراد مبتلا به افسردگی اساسی فقط دوره‌های افسردگی را تجربه می‌کنند، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی علاوه بر افسردگی، دوره‌های شیدایی یا هیپومانیا را نیز پشت سر می‌گذارند.

دوره هیپومانیا

دورهٔ هیپومانیا

هیپومانیا یا نیمه‌شیدایی، دوره‌ای از خلق بالاست که شدت کمتری نسبت به شیدایی کامل دارد. علائم آن مشابه شیدایی است اما به اندازه‌ای شدید نیست که عملکرد روزانه فرد را به طور جدی مختل کند یا نیاز به بستری شدن داشته باشد. این دوره باید حداقل چهار روز متوالی ادامه داشته باشد. بسیاری از افراد در دوره هیپومانیا احساس خلاقیت و بهره‌وری بیشتری می‌کنند و ممکن است آن را به عنوان یک مشکل در نظر نگیرند.

در کودکان و نوجوانان

تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا علائم آن ممکن است با مشکلات رفتاری دیگر مانند اختلال نقص توجه/بیش‌فعالی (ADHD) همپوشانی داشته باشد. در کودکان، نوسانات خلقی ممکن است بسیار سریع‌تر رخ دهد و به جای سرخوشی، بیشتر به شکل تحریک‌پذیری شدید، طغیان‌های خشم و رفتارهای پرخاشگرانه بروز کند. علائم شیدایی در کودکان می‌تواند شامل رفتار بسیار احمقانه و شادی بیش از حد، صحبت کردن سریع و تغییر مداوم موضوع، مشکل در تمرکز و درگیر شدن در رفتارهای پرخطر باشد. علائم افسردگی نیز به صورت غم و اندوه مداوم، کناره‌گیری از دوستان و فعالیت‌های مورد علاقه و افکار خودکشی ظاهر می‌شود.

دوره‌های مختلط چیست؟

گاهی اوقات، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است دوره‌های مختلط را تجربه کنند. در این حالت، علائم شیدایی و افسردگی به طور همزمان یا با توالی بسیار سریع رخ می‌دهند. برای مثال، فرد ممکن است سرشار از انرژی و بی‌قراری باشد اما همزمان احساس ناامیدی و غم عمیقی را نیز تجربه کند. این دوره‌ها می‌توانند بسیار آزاردهنده و خطرناک باشند.

علت و عوامل خطر

هیچ دلیل واحدی برای بروز اختلال دوقطبی وجود ندارد. در عوض، این اختلال نتیجه تعامل پیچیده‌ای از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی و محیطی است. درک این عوامل به ما کمک می‌کند تا بدانیم چرا برخی افراد بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارند.

عوامل ژنتیکی

عوامل ژنتیکی

تحقیقات نشان می‌دهند که علت اختلال دوقطبی به شدت تحت تأثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد. داشتن یک خویشاوند درجه یک (مانند والدین یا خواهر و برادر) مبتلا به این اختلال، خطر ابتلا را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد. مطالعات تخمین می‌زنند که وراثت‌پذیری این اختلال بین 60 تا 80 درصد است. با این حال، ژنتیک تنها بخشی از ماجراست و داشتن ژن‌های مرتبط به این معنا نیست که فرد حتما به این بیماری مبتلا خواهد شد.

تأثیرات بیولوژیکی

تفاوت‌های ساختاری و عملکردی در مغز نیز در بروز این اختلال نقش دارند. عدم تعادل در انتقال‌دهنده‌های عصبی (مواد شیمیایی مغز مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی‌نفرین) که وظیفه تنظیم خلق‌وخو را بر عهده دارند، یکی از نظریه‌های اصلی در این زمینه است. همچنین، برخی مطالعات تفاوت‌هایی در ساختار مغز افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در مقایسه با افراد سالم را نشان داده‌اند.

عوامل محیطی و روانی

عوامل محیطی می‌توانند به عنوان ماشه یا «تریگر» برای بروز اولین دوره خلقی در افرادی که استعداد ژنتیکی دارند، عمل کنند. رویدادهای استرس‌زای شدید در زندگی، مانند از دست دادن عزیزان، مشکلات مالی یا شغلی، می‌توانند در شروع بیماری نقش داشته باشند. تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی، مانند سوءاستفاده جسمی یا عاطفی، از مهم‌ترین عوامل خطر اختلال دوقطبی به شمار می‌روند.

عوامل تشدیدکننده

برخی عوامل می‌توانند باعث تشدید علائم یا شروع یک دوره جدید شوند. اختلال در الگوی خواب، به ویژه کم‌خوابی، یکی از قوی‌ترین محرک‌ها برای شروع دوره شیدایی است. سوءمصرف الکل و مواد مخدر نیز می‌تواند علائم را بدتر کرده و درمان را با مشکل مواجه کند. همچنین، تغییرات فصلی نیز می‌تواند بر خلق‌وخو تأثیر بگذارد؛ به طوری که دوره‌های شیدایی در بهار و تابستان و دوره‌های افسردگی در پاییز و زمستان شایع‌تر هستند.

تشخیص اختلال دوقطبی

تشخیص صحیح و دقیق، سنگ بنای یک برنامه درمانی موثر است. نحوه تشخیص اختلال دوقطبی یک فرآیند جامع است که باید توسط یک متخصص سلامت روان، مانند روانپزشک، انجام شود. هیچ آزمایش خون یا اسکن مغزی واحدی برای تایید این بیماری وجود ندارد.

معیارهای DSM‑5

متخصصان برای تشخیص از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) استفاده می‌کنند. این راهنما معیارهای مشخصی را برای هر دوره خلقی (شیدایی، هیپومانیا و افسردگی) بر اساس تعداد، شدت و مدت زمان علائم تعریف می‌کند. برای مثال، برای تشخیص یک دوره شیدایی، فرد باید حداقل به مدت یک هفته خلق بالا یا تحریک‌پذیر داشته باشد و حداقل سه علامت مشخص دیگر را نیز از خود نشان دهد که باعث اختلال شدید در عملکرد او شده باشد.

تست‌ها و ابزارها

تست‌ها و ابزارها

فرآیند تشخیص معمولا با یک مصاحبه بالینی دقیق آغاز می‌شود که در آن پزشک در مورد تاریخچه علائم، الگوهای خلقی، سابقه پزشکی و سابقه خانوادگی سوال می‌کند. از آنجایی که تشخیص به تاریخچه دوره‌های خلقی فرد بستگی دارد، این فرآیند صرفا یک ارزیابی از وضعیت فعلی بیمار نیست، بلکه یک تحقیق جامع در مورد گذشته اوست. به همین دلیل، صحبت با اعضای خانواده یا دوستان نزدیک می‌تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار پزشک قرار دهد، به خصوص در مورد دوره‌های شیدایی یا هیپومانیا که ممکن است خود فرد آن‌ها را به خاطر نیاورد یا به عنوان مشکل تلقی نکند. علاوه بر مصاحبه، ممکن است از پرسشنامه‌های استاندارد مانند «پرسشنامه اختلالات خلقی» (MDQ) برای غربالگری اولیه استفاده شود.

تشخیص افتراقی

بخشی از فرآیند تشخیص، رد کردن سایر بیماری‌هایی است که ممکن است علائم مشابهی داشته باشند. این فرآیند «تشخیص افتراقی» نامیده می‌شود.

  • اختلال افسردگی اساسی: مهم‌ترین تفاوت، عدم وجود دوره‌های شیدایی یا هیپومانیا در افسردگی اساسی است.
  • اسکیزوفرنی: اگرچه هر دو اختلال ممکن است با علائم روان‌پریشی همراه باشند، اما در اختلال دوقطبی این علائم معمولا در چارچوب یک دوره خلقی شدید (شیدایی یا افسردگی) رخ می‌دهند، در حالی که در اسکیزوفرنی، علائم روان‌پریشی و اختلال تفکر پایدارتر هستند.
  • اختلال شخصیت مرزی (BPD): نوسانات خلقی در BPD معمولا بسیار سریع‌تر (در عرض چند ساعت یا چند روز) و اغلب در واکنش به رویدادهای بین فردی رخ می‌دهند، در حالی که دوره‌های خلقی در اختلال دوقطبی پایدارتر هستند و برای روزها یا هفته‌ها ادامه می‌یابند.
  • اختلال نقص توجه/بیش‌فعالی (ADHD): به خصوص در کودکان، علائمی مانند بی‌قراری، حواس‌پرتی و تکانشگری ممکن است با ADHD اشتباه گرفته شود. تفاوت کلیدی در ماهیت دوره‌ای علائم دوقطبی در مقابل ماهیت مزمن و مداوم علائم ADHD است.

چرا تشخیص درست اهمیت دارد؟

تشخیص دقیق بسیار حیاتی است، زیرا برنامه درمانی برای اختلال دوقطبی با سایر اختلالات متفاوت است. برای مثال، تجویز داروهای ضدافسردگی به تنهایی برای فردی که اختلال دوقطبی دارد (به خصوص نوع 1)، می‌تواند خطرناک باشد و باعث شروع یک دوره شیدایی یا تشدید نوسانات خلقی شود.

درمان و مدیریت اختلال دوقطبی

اگرچه اختلال دوقطبی یک بیماری مادام‌العمر است، اما با یک برنامه درمانی جامع و مداوم به خوبی قابل کنترل است. هدف از درمان اختلال دوقطبی، مدیریت علائم، کاهش دفعات و شدت دوره‌های خلقی و کمک به فرد برای داشتن یک زندگی عادی و سازنده است. درمان معمولا ترکیبی از دارو، روان‌درمانی و تغییرات سبک زندگی است.

داروها

اختلال دوقطبی

داروها ستون اصلی درمان اختلال دوقطبی را تشکیل می‌دهند و به تثبیت خلق‌وخو و جلوگیری از عود بیماری کمک می‌کنند.

  • تثبیت‌کننده‌های خلق: این دسته از داروهای اختلال دوقطبی اولین خط درمان هستند. لیتیوم یکی از قدیمی‌ترین و موثرترین داروها در این زمینه است. داروهای ضدتشنج مانند والپروات سدیم، لاموتریژین و کاربامازپین نیز به عنوان تثبیت‌کننده خلق استفاده می‌شوند.
  • داروهای ضدروان‌پریشی (آنتی‌سایکوتیک‌ها): این داروها مانند اولانزاپین، ریسپریدون و کوئتیاپین برای کنترل سریع علائم دوره‌های شیدایی حاد و همچنین برای درمان نگهدارنده تجویز می‌شوند.
  • داروهای ضدافسردگی: این داروها برای درمان دوره‌های افسردگی استفاده می‌شوند، اما باید با احتیاط زیاد و تقریبا همیشه همراه با یک تثبیت‌کننده خلق تجویز شوند تا از ایجاد دوره شیدایی جلوگیری شود.

روان‌درمانی

اختلال دوقطبی

روان‌درمانی برای دوقطبی بخش مهمی از برنامه درمانی است که به فرد و خانواده‌اش کمک می‌کند تا با چالش‌های این بیماری کنار بیایند.

  • درمان شناختی-رفتاری (CBT): این روش به فرد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتاری منفی مرتبط با نوسانات خلقی را شناسایی و تغییر دهد و مهارت‌های مقابله‌ای موثر را بیاموزد.
  • ریتم‌درمانی بین‌فردی و اجتماعی (IPSRT): این درمان بر اهمیت حفظ ریتم‌های روزانه منظم، به ویژه الگوهای خواب، غذا خوردن و فعالیت‌های اجتماعی، برای تثبیت خلق‌وخو تاکید دارد.
  • آموزش روانی (Psychoeducation): آموزش به فرد و خانواده در مورد ماهیت اختلال دوقطبی، علائم آن و اهمیت پایبندی به درمان، نقش کلیدی در مدیریت موفق بیماری دارد.

حمایت خانواده

اختلال دوقطبی

خانواده و دوستان نقش حیاتی در بهبودی فرد مبتلا دارند. ایجاد یک محیط آرام و حمایت‌گر، تشویق فرد به ادامه درمان، کمک به نظارت بر علائم هشداردهنده یک دوره جدید و ارائه حمایت عاطفی می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. خانواده‌درمانی نیز می‌تواند به اعضای خانواده کمک کند تا انواع استرس‌ها را مدیریت کرده و راه‌های بهتری برای حمایت از عزیزشان پیدا کنند.

سبک زندگی

تغییرات در سبک زندگی در اختلال دوقطبی می‌تواند به اندازه دارو و روان‌درمانی در مدیریت بیماری موثر باشد.

  • حفظ یک برنامه منظم: داشتن یک برنامه ثابت برای خوابیدن و بیدار شدن، غذا خوردن و ورزش کردن به تنظیم ساعت بیولوژیک بدن و تثبیت خلق کمک می‌کند.
  • خواب کافی: کمبود خواب یکی از بزرگ‌ترین محرک‌های شیدایی است. رعایت بهداشت خواب بسیار ضروری است.
  • ورزش منظم: فعالیت بدنی منظم می‌تواند به کاهش استرس و بهبود علائم افسردگی کمک کند.
  • مدیریت استرس: یادگیری تکنیک‌های مدیریت استرس مانند انواع مدیتیشن، یوگا و تنفس عمیق می‌تواند مفید باشد.
  • پرهیز از الکل و مواد مخدر: این مواد می‌توانند با داروها تداخل داشته باشند و باعث شروع یک دوره خلقی جدید شوند.

خطر خودکشی بیماران دو قطبی و راه‌های پیشگیری

خطر خودکشی در دوقطبی به طور قابل توجهی بالاتر از جمعیت عمومی است و تخمین زده می‌شود که 25 تا 60 درصد از افراد مبتلا حداقل یک بار اقدام به خودکشی می‌کنند. این خطر به ویژه در دوره‌های افسردگی و دوره‌های مختلط بالاست. شناخت علائم هشداردهنده مانند صحبت کردن در مورد مرگ، ابراز ناامیدی شدید و کناره‌گیری از دیگران بسیار مهم است. در صورت مشاهده این علائم، باید فورا از متخصصان کمک گرفت. داشتن یک برنامه ایمنی که شامل تماس با پزشک، اعضای خانواده و خطوط تلفنی بحران است، می‌تواند جان فرد را نجات دهد.

جمع‌بندی

اختلال دوقطبی یک بیماری پیچیده و جدی است که زندگی فرد و اطرافیانش را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، این یک وضعیت قابل مدیریت است. کلید موفقیت در کنترل این اختلال، تشخیص دقیق و به موقع، و پیروی از یک برنامه درمانی جامع و مداوم است. ترکیبی از دارودرمانی برای تثبیت خلق‌وخو، روان‌درمانی برای یادگیری مهارت‌های مقابله‌ای، ایجاد یک سبک زندگی سالم و منظم، و برخورداری از حمایت قوی خانواده و دوستان، به افراد مبتلا به اختلال دوقطبی این امکان را می‌دهد که علائم خود را کنترل کرده و زندگی پربار و معناداری داشته باشند. امید به بهبودی و ثبات، با دانش و پایبندی به درمان، کاملا در دسترس است.

منبع: HealthLine