اختلال شخصیت نمایشی

نیاز به توجه و تأیید، بخشی طبیعی از تجربه انسانی است. همه ما دوست داریم دیده شویم، شنیده شویم و احساس ارزشمندی کنیم. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی این نیاز به نیرویی سیری‌ناپذیر و همه‌جانبه تبدیل شود که تمام جنبه‌های زندگی فرد را تحت‌الشعاع قرار دهد؟ اینجاست که با یک وضعیت پیچیده روان‌شناختی به نام اختلال شخصیت نمایشی (Histrionic Personality Disorder – HPD) روبرو می‌شویم. این اختلال، یک الگوی مزمن از هیجانات افراطی و رفتارهای توجه‌طلبانه است. برای افراد مبتلا به این اختلال، عزت نفس به جای آنکه از یک حس درونی خودارزشمندی نشأت بگیرد، به طور بحرانی به تأیید دیگران وابسته است.

اختلال شخصیت نمایشی چیست؟

اختلال شخصیت نمایشی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، به عنوان یکی از اختلالات شخصیت «خوشه B» طبقه‌بندی می‌شود. اختلالات این خوشه با ویژگی‌هایی چون رفتارهای نمایشی، بیش از حد هیجانی یا دمدمی‌مزاج شناخته می‌شوند. در کنار اختلال شخصیت نمایشی، اختلالات شخصیت ضداجتماعی، مرزی و خودشیفته نیز در این خوشه قرار دارند که همگی در تکانشگری و بی‌ثباتی هیجانی مشترک هستند.

مفهوم کلیدی در تشخیص این اختلال، وجود یک «الگوی فراگیر از هیجان‌پذیری افراطی و توجه‌طلبی» است که از اوایل بزرگسالی شروع شده و در موقعیت‌های مختلف زندگی فرد حضور دارد. این مزمن بودن و فراگیری، وجه تمایز اصلی آن با واکنش‌های هیجانی مقطعی است.

«اختلال شخصیت نمایشی (HPD) به عنوان یک سندرم بالینی تعریف می‌شود که در آن افراد یک سبک تعاملی را در پیش می‌گیرند که مشخصه آن اغواگری، کم‌عمقی عاطفی و رفتار نمایشی است.»

“HPD is defined as a clinical syndrome in which individuals assume an interactional style that is marked by seductiveness, emotional shallowness, and dramatic behavior.” 

به نقل از International Journal of Nursing and Health Care Research

این تعریف به زیبایی سه حوزه اصلی رفتاری در اختلال شخصیت نمایشی را خلاصه می‌کند: سبک بین فردی (اغواگری)، تجربه هیجانی (کم‌عمقی) و نحوه ابراز خود (رفتار نمایشی). جالب است بدانید که ریشه تاریخی این اصطلاح به واژه «هیستری» بازمی‌گردد که در گذشته به اشتباه به «سرگردانی رحم» در زنان نسبت داده می‌شد. این پیشینه تاریخی، سوگیری جنسیتی را که زمانی در تشخیص این وضعیت وجود داشت، به خوبی نشان می‌دهد.

اختلال شخصیت هیجانی نمایشی

ویژگی‌ها و علائم اختلال شخصیت نمایشی

نیروی محرکه اصلی در اختلال شخصیت نمایشی، احساس ناراحتی شدید در موقعیت‌هایی است که فرد در مرکز توجه قرار ندارد. این احساس می‌تواند به افسردگی یا حس بی‌ارزشی منجر شود، زمانی که فرد احساس می‌کند در کانون توجه دیگران نیست.

برای تشخیص رسمی این اختلال، متخصصان سلامت روان به معیارهای مشخصی در DSM-5 رجوع می‌کنند. وجود حداقل پنج مورد از معیارهای زیر برای تشخیص ضروری است:

معیار شرح
۱. مرکز توجه بودن در موقعیت‌هایی که مرکز توجه نیست، احساس ناراحتی می‌کند.
۲. اغواگری نامناسب تعامل با دیگران اغلب با رفتار اغواگرانه یا تحریک‌آمیز جنسی نامناسب مشخص می‌شود.
۳. هیجانات سطحی ابراز هیجانات به سرعت تغییر کرده و سطحی است.
۴. استفاده از ظاهر فیزیکی به طور مداوم از ظاهر فیزیکی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می‌کند.
۵. سبک گفتار کلی‌گویانه سبک گفتاری دارد که به شدت کلی‌گویانه (تأثیرگذار) و فاقد جزئیات است.
۶. خودنمایی نمایشی خودنمایی، تئاتری بودن و ابراز اغراق‌آمیز هیجانات را نشان می‌دهد.
۷. تلقین‌پذیری تلقین‌پذیر است (یعنی به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار می‌گیرد).
۸. درک نادرست از صمیمیت روابط را صمیمی‌تر از آنچه واقعاً هستند، در نظر می‌گیرد.

این علائم به ظاهر مجزا، در واقع عمیقاً به هم مرتبط هستند. تمرکز افراطی بر ظاهر بیرونی (معیار ۴)، جبرانی برای فقدان عمق درونی (هیجانات سطحی، معیار ۳) است که این کمبود در سبک ارتباطی فرد نیز منعکس می‌شود (گفتار کلی‌گویانه، معیار ۵). فردی که هیجانات خود را عمیقاً پردازش نمی‌کند، طبیعتاً در بیان دقیق و باجزئیات آن‌ها نیز دچار مشکل خواهد بود. از آنجا که دنیای درونی پایداری برای کسب ارزش وجود ندارد، فرد به فوری‌ترین منبع تأیید، یعنی ظاهر فیزیکی خود، متوسل می‌شود و این یک چرخه معیوب را تقویت می‌کند.

شخصیت نمایشی

سبب‌شناسی اختلال شخصیت نمایشی

هیچ علت واحدی برای اختلال شخصیت نمایشی وجود ندارد؛ بلکه ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و تجربیات دوران کودکی در شکل‌گیری آن نقش دارند.

عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی

این اختلال معمولا در خانواده‌ها تکرار می‌شود که نشان‌دهنده یک استعداد ژنتیکی است. از نظر بیوشیمیایی، افراد مبتلا ممکن است سیستم نورآدرنرژیک بسیار حساسی داشته باشند که سطوح بالای نوراپی‌نفرین در آن به مستعد بودن برای اضطراب، وابستگی و هیجان‌خواهی منجر می‌شود. این ویژگی‌های ذاتی می‌توانند فرد را در برابر تأثیرات محیطی آسیب‌پذیرتر کنند.

تجربیات کودکی و سبک‌های فرزندپروری

این حوزه نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. سبک‌های فرزندپروری خاصی می‌توانند در ایجاد این اختلال مؤثر باشند:

  • توجه متناقض: توجه غیرقابل پیش‌بینی از سوی والدین به کودک می‌آموزد که برای جلب توجه باید رفتارهای نمایشی و اغراق‌آمیز داشته باشد.
  • فقدان مرزبندی یا سهل‌گیری بیش از حد: والدینی که مرزهای مشخصی تعیین نمی‌کنند یا بیش از حد سهل‌گیر هستند، ممکن است نتوانند خودکنترلی و روش‌های تعامل مناسب را به کودک بیاموزند.
  • الگوبرداری از والدین: کودکانی که والدینی با رفتارهای نمایشی، بی‌ثبات یا از نظر جنسی نامناسب دارند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلال قرار می‌گیرند.

نقش تروما و شکل‌گیری باورهای بنیادین

تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی مانند سوءاستفاده یا مرگ یکی از اعضای خانواده نیز می‌تواند یک عامل زمینه‌ساز باشد و رفتارهای نمایشی به عنوان یک مکانیسم مقابله‌ای شکل بگیرند. در نهایت، تمام این عوامل در یک نقطه به هم می‌رسند: ناتوانی در پرورش یک منبع درونی و پایدار برای خودارزشمندی. فرد می‌آموزد که ارزش او ذاتی نیست، بلکه یک نمایش است که باید توسط دیگران قضاوت شود. باور اصلی او این نیست که «من همان‌طور که هستم ارزشمندم»، بلکه این است که «من تنها زمانی ارزشمندم که مورد توجه قرار بگیرم». این باور، جستجوی مادام‌العمر برای تأیید بیرونی را که مشخصه اصلی اختلال شخصیت نمایشی است، توضیح می‌دهد.

اختلال شخصیت نمایشی در زنان و مردان

یک واقعیت آماری قابل توجه این است که اختلال شخصیت نمایشی بسیار بیشتر در زنان تشخیص داده می‌شود تا مردان؛ برخی تخمین‌ها حاکی از آن است که زنان چهار برابر بیشتر این تشخیص را دریافت می‌کنند. با این حال، تحقیقات اپیدمیولوژیک در جمعیت عمومی نشان می‌دهد که شیوع واقعی این اختلال احتمالاً در هر دو جنس برابر است.

مرکز توجه بودن

تفاوت‌های جنسیتی و سوگیری تشخیصی

به نظر می‌رسد مردان و زنان نیاز بنیادین خود به توجه را به شیوه‌های متفاوتی ابراز می‌کنند. زنان ممکن است بیشتر از رفتارهای اغواگرانه و عشوه استفاده کنند، در حالی که مردان ممکن است رفتارهایی شبیه به اختلال شخصیت ضداجتماعی، مانند پرخاشگری یا ایجاد درگیری برای جلب توجه، از خود نشان دهند. از آنجا که تظاهرات مردانه با کلیشه‌های اختلال شخصیت ضداجتماعی همخوانی بیشتری دارد، ممکن است متخصصان به اشتباه این تشخیص را برای آنها ثبت کنند. در مقابل، تظاهرات زنانه با کلیشه‌های اختلال شخصیت نمایشی مطابقت دارد و به تشخیص بیشتر در زنان منجر می‌شود. نقش‌های جنسیتی اجتماعی نیز در این میان بی‌تأثیر نیستند؛ رفتاری که در یک مرد «مردانه» تلقی می‌شود، ممکن است در یک زن به عنوان نشانه‌ای از یک اختلال روانی برچسب بخورد.

«بنابراین، ویژگی‌های جنسیتی بر تصمیم متخصصان بالینی تأثیر می‌گذارد، به طوری که رفتارهای پرخاشگرانه‌تر و اغواگرانه غیرمستقیم مردان به جای اختلال شخصیت نمایشی، با اختلال شخصیت ضداجتماعی تشخیص داده می‌شود.»

“Thus, this sexual characteristic affects the determination of clinicians as more aggressive and indirect seductive behaviors of men would be diagnosed with antisocial personality disorder in replacing histrionic.” 

به نقل از Psychological Medicine

بنابراین، متخصصان ممکن است به جای دیدن نیاز زیربنایی به توجه (که مشخصه HPD است)، بر روی رفتار بیرونی (که مشخصه ASPD است) در مردان تمرکز کنند.

تست و تشخیص اختلال شخصیت نمایشی

باید تأکید کرد که هیچ آزمایش خون، اسکن مغزی یا پرسشنامه آنلاین ساده‌ای برای تشخیص اختلال شخصیت نمایشی وجود ندارد. تشخیص این اختلال یک فرآیند پیچیده بالینی است که باید توسط یک متخصص سلامت روان واجد شرایط (روان‌پزشک یا روان‌شناس) انجام شود. این فرآیند شامل یک ارزیابی روان‌شناختی جامع است که مصاحبه‌های عمیق در مورد تاریخچه پزشکی، شخصی، شغلی و روابط فرد را در بر می‌گیرد. متخصص، کنترل تکانه، واقعیت‌سنجی و عملکرد بین فردی بیمار را ارزیابی می‌کند. مشاهده مستقیم رفتار، ظاهر و سبک تعامل فرد در طول جلسات ارزیابی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

چالش اصلی تشخیص؛ اختلال «خودهمخوان»

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در تشخیص این است که اختلال شخصیت نمایشی اغلب «خودهمخوان» (Ego-syntonic) است؛ یعنی افراد مبتلا، رفتار خود را مشکل‌ساز نمی‌دانند. آنها معمولاً به دلیل مشکلات ثانویه مانند افسردگی یا اضطراب ناشی از شکست‌های عاطفی به دنبال درمان می‌روند، نه به خاطر خود اختلال شخصیت. به دلیل همین فقدان بینش، متخصصان ممکن است برای به دست آوردن تصویری کامل‌تر، با اعضای خانواده یا دوستان فرد نیز صحبت کنند.

درمان اختلال شخصیت نمایشی

درمان اصلی برای اختلال شخصیت نمایشی، روان‌درمانی گفتگومحور است. هدف کلی درمان این است که به فرد کمک شود تا انگیزه‌ها و ترس‌های پنهان در پس افکار و رفتارهایش را کشف کند و بیاموزد که چگونه به شیوه‌ای مثبت‌تر و اصیل‌تر با دیگران ارتباط برقرار کند.

راه‌های درمان اختلال شخصیت نمایشی

روان‌درمانی روان‌پویشی؛ کاوش در ریشه‌ها

این رویکرد که اغلب توصیه می‌شود، بر کشف ریشه‌های ناخودآگاه پریشانی هیجانی تمرکز دارد که معمولاً از تجربیات کودکی و الگوهای ارتباطی اولیه نشأت می‌گیرد. هدف، افزایش خودآگاهی در مورد تأثیر تعارضات گذشته بر رفتارهای کنونی است. درمانگر به بیمار کمک می‌کند تا الگوهای رابطه‌ای مشکل‌ساز را در زندگی خود شناسایی کرده و درک کند که چگونه این الگوها در تعاملات فعلی او تکرار می‌شوند.

درمان شناختی-رفتاری (CBT)؛ تغییر الگوهای فکری

این رویکرد ساختاریافته و هدف‌گرا به افراد کمک می‌کند تا باورهای ناسازگار اصلی خود (مانند «من فقط زمانی ارزشمندم که مورد توجه باشم») را شناسایی و به چالش بکشند. در این روش، فرد می‌آموزد که چگونه افکار خودکار منفی را که منجر به رفتارهای توجه‌طلبانه می‌شوند، شناسایی کرده و آنها را با افکار سالم‌تر و واقع‌بینانه‌تر جایگزین کند. CBT همچنین مهارت‌های مقابله‌ای عملی برای مدیریت هیجانات شدید و بهبود مهارت‌های اجتماعی را آموزش می‌دهد.

گروه‌درمانی؛ آینه‌ای برای خودآگاهی

این روش می‌تواند به طور ویژه‌ای مفید باشد. گروه، فضایی امن برای تمرین مهارت‌های اجتماعی فراهم می‌کند و به افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی اجازه می‌دهد تا بازخورد رفتار خود را از همتایانشان دریافت کنند. مشاهده رفتار خود در دیگران و دریافت بازخورد مستقیم در یک محیط کنترل‌شده می‌تواند به شکستن دیوار عدم بینش که در این اختلال شایع است، کمک کند.

نقش دارودرمانی

در مورد دارو، باید گفت هیچ دارویی برای درمان خود اختلال شخصیت نمایشی وجود ندارد. با این حال، داروهایی مانند ضدافسردگی‌ها یا ضداضطراب‌ها ممکن است برای درمان شرایط هم‌زمانی مانند افسردگی و اضطراب که در این افراد شایع است، تجویز شوند.

نمونه کیس اختلال شخصیت نمایشی

برای درک بهتر این اختلال در دنیای واقعی، دو نمونه موردی متفاوت را بررسی می‌کنیم که نشان می‌دهند این اختلال چگونه می‌تواند در موقعیت‌های مختلف بروز کند.

کیس اول؛ مدیر نمایشی – تحلیل شخصیت مایکل اسکات

مایکل اسکات، شخصیت اصلی سریال کمدی «The Office»، نمونه‌ای عالی و قابل درک از ویژگی‌های اختلال شخصیت نمایشی در محیط کار است. او به عنوان مدیر منطقه‌ای، نیاز سیری‌ناپذیری به مرکز توجه بودن دارد. این نیاز به حدی است که او مکرراً کار کارمندان را برای صحبت در مورد زندگی شخصی‌اش قطع می‌کند، جلسات کاری را به نمایش‌های کمدی بداهه تبدیل می‌کند و حتی در مراسم عروسی یکی از کارمندانش، تلاش می‌کند تا توجه همه را به خود جلب کند.

مایکل اسکات در سریال آفیس

روابط بین فردی او نیز بسیار گویاست. مایکل کارمندانش را «خانواده» خود می‌داند و مرزهای حرفه‌ای و شخصی را نادیده می‌گیرد. او دوستی‌های جدید را بسیار صمیمی‌تر از آنچه هستند تصور می‌کند و در روابط عاطفی‌اش رفتارهای تکانشی و افراطی نشان می‌دهد، مانند خواستگاری پس از تنها چند قرار ملاقات. هیجانات او به سرعت از شادی افراطی به غم عمیق تغییر می‌کند و واکنش‌هایش اغلب نمایشی و اغراق‌آمیز است. برای مثال، پس از یک آسیب‌دیدگی جزئی، تمام روز را به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی دچار یک فاجعه شده تا تمرکز کل اداره بر روی او باشد. این شخصیت به خوبی نشان می‌دهد که چگونه نیاز به تأیید می‌تواند عملکرد حرفه‌ای و روابط اجتماعی را مختل کند.

کیس دوم؛ اغواگری در اتاق درمان – جلسه درمانی مارشا

مارشا، یک زن ۵۶ ساله است که برای درمان مراجعه کرده و نمونه‌ای کلاسیک از تعاملات اغواگرانه و هیجانات سطحی در اختلال شخصیت نمایشی را به نمایش می‌گذارد. جلسه درمانی او با ابراز نارضایتی از اینکه درمانگر به یک بیمار اورژانسی دیگر توجه کرده، آغاز می‌شود. او بلافاصله با لحنی اغواگرانه می‌پرسد: «آیا هیچ‌کدام از بیماران زن شما عاشقتان شده‌اند؟» و وقتی درمانگر سعی می‌کند بحث را به سمت ازدواجش هدایت کند، مارشا با نمایشی از غم و اندوه، از مشکلات رابطه‌اش می‌گوید اما به سرعت تقصیر را به حسادت همسرش نسبت می‌دهد.

او با افتخار اعتراف می‌کند که «عشوه و طنازی» را دوست دارد و رفتار تحریک‌آمیز خود با مردان دیگر را یک سرگرمی بی‌ضرر می‌داند. روابط او شدید اما کوتاه‌مدت هستند؛ در یک سال چهار رابطه جدی داشته و معتقد است «صمیمیت را می‌توان یک شبه ایجاد کرد». هیجانات او به سرعت تغییر می‌کنند؛ از اشک‌های نمایشی برای رابطه‌اش تا خنده‌های بلند هنگام تعریف کردن واکنش مردان به رفتارش. این کیس به وضوح نشان می‌دهد که چگونه فرد مبتلا به HPD از اغواگری و نمایش هیجانی به عنوان ابزاری برای کنترل تعاملات و جلب توجه استفاده می‌کند، در حالی که از ایجاد صمیمیت واقعی عاجز است.

بهترین فیلم درباره اختلال شخصیت نمایشی

شخصیت‌های داستانی می‌توانند نمونه‌های قدرتمندی برای درک اختلالات شخصیت ارائه دهند. یکی از بهترین و کلاسیک‌ترین نمونه‌های سینمایی از اختلال شخصیت نمایشی، شخصیت اسکارلت اوهارا در فیلم «بربادرفته» (Gone with the Wind) است. اسکارلت تمام ویژگی‌های کلیدی این اختلال را به نمایش می‌گذارد: نیاز مطلق او به تحسین‌شده‌ترین زن در هر جمعی، استفاده دقیق و گاه تحریک‌آمیز از ظاهرش برای جلب توجه، رفتارهای اغواگرانه با مردان برای رسیدن به خواسته‌هایش، و نمایش‌های تئاتری از شور و پریشانی.

فیلم بربادرفته

فراتر از نمایش؛ در جستجوی خودِ واقعی

اختلال شخصیت نمایشی یک وضعیت سلامت روان جدی است که با نیاز شدید به توجه، ریشه‌هایی در عوامل ژنتیکی و محیطی، و مشخصه‌هایی چون رفتارهای نمایشی و هیجانات سطحی تعریف می‌شود. اگرچه این اختلال چالش‌های قابل توجهی، به ویژه در روابط بین فردی، ایجاد می‌کند، اما قابل درمان است. روان‌درمانی می‌تواند به افراد کمک کند تا خودآگاهی بیشتری کسب کنند، عزت نفس واقعی بسازند و راه‌های سالم‌تری برای ارتباط با دیگران بیاموزند. اگر شما یا یکی از عزیزانتان این الگوها را در خود تشخیص می‌دهید، به یاد داشته باشید که جستجوی کمک حرفه‌ای نشانه قدرت است و اولین گام به سوی یک زندگی رضایت‌بخش‌تر محسوب می‌شود.

منابع: NCBIMerck ManualsCleveland ClinicWebmdHelp Guide