شخصیت هر انسان، مانند سیستمعامل منحصربهفردی است که افکار، احساسات و رفتارهای او را مدیریت میکند. این سیستمعامل به ما کمک میکند تا با دنیای اطراف و آدمهایش ارتباط برقرار کنیم. اما گاهی، این سیستمعامل دچار «باگ»های پایدار و انعطافناپذیری میشود که عملکرد فرد را در زندگی شخصی، روابط و کار مختل میکند. اینجاست که با مفهومی به نام اختلال شخصیت روبرو میشویم؛ چالشی عمیق که درک آن، اولین قدم برای مدیریت و درمان است.
اختلال شخصیت چیست؟
اختلال شخصیت یک مشکل ساده یا یک ویژگی اخلاقی منفی نیست؛ بلکه بر اساس تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا، یک الگوی پایدار و فراگیر از تجربه درونی و رفتار است که به طور قابل توجهی با انتظارات فرهنگی فرد مغایرت دارد. این الگوها انعطافناپذیر هستند و در موقعیتهای مختلف زندگی فرد تکرار میشوند و در نهایت به پریشانی یا اختلال عملکردی جدی منجر میشوند. این الگوهای فکری و رفتاری ناسازگار، اغلب باعث ایجاد مشکلاتی جدی در روابط، فعالیتهای اجتماعی، کار و مدرسه میشوند.
تفاوت اصلی؛ ویژگی شخصیتی در برابر اختلال شخصیت
بسیاری از ما ممکن است گاهی خجالتی، بدبین یا نیازمند توجه باشیم. اینها ویژگیهای شخصیتی هستند. اما تفاوت اصلی در شدت، پایداری و تأثیر این ویژگیهاست. برای مثال، خجالتی بودن یک ویژگی است، اما اگر این خجالت به ترسی فلجکننده از قضاوت دیگران تبدیل شود و فرد را از هرگونه تعامل اجتماعی باز دارد، ممکن است با اختلال شخصیت اجتنابی مواجه باشیم. در واقع، زمانی یک ویژگی به اختلال شخصیت تبدیل میشود که الگوی آن انعطافناپذیر و فراگیر باشد و منجر به پریشانی قابل توجه یا اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم زندگی شود.
ریشهها؛ ژنتیک و محیط
علت دقیق بروز یک اختلال شخصیت مشخص نیست، اما پژوهشگران معتقدند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی در شکلگیری آن نقش دارند. ژنها ممکن است ما را نسبت به برخی ویژگیها مستعدتر کنند (چیزی که به آن خلقوخو یا سرشت میگویند)، اما تجربیات دوران کودکی، بهویژه آسیبهای روانی، این استعداد را شعلهور میکنند. برای نمونه، بررسی ریشه اختلال شخصیت مرزی نشان میدهد که عواملی مانند بیثباتی در خانواده، سوءاستفاده عاطفی، کلامی یا فیزیکی، و نادیده گرفته شدن در کودکی، میتوانند در افرادی که زمینه ژنتیکی دارند، به بروز این اختلال دامن بزنند.
«تحقیقات نشان میدهد افرادی که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستند، ممکن است تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز داشته باشند، بهویژه در نواحیای که تکانشها و هیجانات را کنترل میکنند.»
“Research shows that people with borderline personality disorder may have structural and functional changes in the brain, especially in areas that control impulses and regulate emotions.”

یکی از بزرگترین چالشها در مواجهه با اختلال شخصیت این است که فرد مبتلا اغلب از مشکل خود آگاه نیست. از نظر او، طرز فکر و رفتارش کاملاً عادی است و این دیگران هستند که مشکل دارند. این عدم بینش، که خود یکی از ویژگیهای اصلی این اختلالات است، باعث میشود فرد بهندرت به دنبال کمک تخصصی برود و همین موضوع، مسیر درمان را پیچیدهتر میکند.
خوشه A، B و C
متخصصان سلامت روان برای درک و دستهبندی بهتر انواع اختلال شخصیت، ده نوع اصلی آن را بر اساس ویژگیهای مشترک در سه گروه یا «خوشه» طبقهبندی کردهاند. این مدل که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) ارائه شده، به ما کمک میکند تا نقشه کلی این دنیای پیچیده را بهتر بشناسیم.
خوشه A؛ عجیب و غریب
افراد مبتلا به اختلال شخصیت در این خوشه، اغلب با الگوهای فکری و رفتاری غیرعادی یا عجیب شناخته میشوند. آنها معمولاً در روابط اجتماعی دچار مشکل هستند و گوشهگیر به نظر میرسند.
خوشه B؛ نمایشی و بیثبات
این خوشه با بیثباتی هیجانی، رفتارهای تکانشی (بدون فکر) و الگوهای نمایشی مشخص میشود. افراد این گروه در مدیریت احساسات خود و حفظ روابط پایدار با چالشهای جدی روبرو هستند.
خوشه C؛ مضطرب و هراسان
ویژگی اصلی انواع اختلال شخصیت در این خوشه، اضطراب و ترس شدید است. این افراد معمولاً بسیار محتاط، نگران و در موقعیتهای اجتماعی گریزان هستند.
| نام خوشه | ویژگی اصلی | اختلالهای مرتبط |
| خوشه A | تفکر و رفتار عجیب یا نامتعارف | پارانوئید، اسکیزوئید، اسکیزوتایپال |
| خوشه B | تفکر و رفتار نمایشی، احساسی یا بیثبات | ضداجتماعی، مرزی، نمایشی، خودشیفته |
| خوشه C | تفکر و رفتار مضطرب یا هراسان | اجتنابی، وابسته، وسواسی-جبری |
انواع اختلال شخصیت
در ادامه، نگاهی دقیقتر به هر یک از این اختلالات میاندازیم. درک این نکته ضروری است که اینها برچسبهایی برای قضاوت افراد نیستند، بلکه توصیفهایی برای الگوهای رفتاری دردناک و مشکلآفرین هستند که نیازمند درک و درماناند.
اختلال شخصیت نمایشی
فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک، عطشی سیریناپذیر برای مورد توجه قرار گرفتن دارد. عزتنفس او کاملاً به تأیید دیگران وابسته است و اگر در مرکز توجه نباشد، احساس افسردگی و بیارزشی میکند. این افراد اغلب بسیار احساساتی، نمایشی و در رفتار خود اغراقآمیز هستند. آنها ممکن است برای جلب توجه، از ظاهر فیزیکی خود یا رفتارهای اغواگرانه استفاده کنند و روابط خود را صمیمیتر از آنچه واقعاً هست، تصور کنند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی
اختلال شخصیت ضد اجتماعی با بیتوجهی کامل به حقوق و احساسات دیگران مشخص میشود. این افراد بهطور مداوم هنجارهای اجتماعی را زیر پا میگذارند، دروغ میگویند، فریبکاری میکنند و هیچگونه احساس پشیمانی یا گناهی بابت آسیب رساندن به دیگران ندارند. آنها اغلب تکانشی، بیپروا و مستعد رفتارهای مجرمانه هستند. بزرگسالان مبتلا به این اختلال معمولاً علائم اختلال سلوک را قبل از سن ۱۵ سالگی نشان میدهند که شامل پرخاشگری نسبت به افراد و حیوانات، تخریب اموال و نقض جدی قوانین است. این اختلال یکی از چالشبرانگیزترین انواع برای درمان است، زیرا فرد مبتلا معمولاً مشکلی در رفتار خود نمیبیند.

اختلال شخصیت اجتنابی
فرد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی در اعماق وجودش تمایل به برقراری ارتباط دارد، اما ترسی شدید از طرد شدن، انتقاد یا مسخره شدن، او را از هرگونه موقعیت اجتماعی دور نگه میدارد. آنها احساس بیکفایتی میکنند و خود را از دیگران پایینتر میبینند. این ترس فلجکننده باعث میشود از فرصتهای شغلی و روابط دوستانه دوری کنند و به انزوایی دردناک پناه ببرند. این اختلال با اضطراب اجتماعی شدید همراه است.

اختلال شخصیت وابسته
همانطور که از نامش پیداست، اختلال شخصیت وابسته با نیاز بیش از حد به مراقبت دیگران تعریف میشود. این افراد در تصمیمگیریهای روزمره به شدت به دیگران متکی هستند و بدون دریافت راهنمایی و اطمینانبخشی، قادر به انجام کارها نیستند. آنها از ترس تنها ماندن، رفتاری مطیع و چسبنده دارند، از مخالفت با دیگران میترسند و حتی ممکن است روابط آزاردهنده را تحمل کنند تا حمایت طرف مقابل را از دست ندهند.
اختلال شخصیت اسکیزوئید
فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، هیچ علاقهای به روابط اجتماعی، از جمله روابط خانوادگی و عاشقانه، ندارد و تنهایی را ترجیح میدهد. آنها معمولاً سرد، بیتفاوت و از نظر عاطفی محدود به نظر میرسند و به ندرت هیجانات قوی مانند شادی یا خشم را بروز میدهند. این افراد در دنیای درونی خود غرق هستند و نسبت به تحسین یا انتقاد دیگران بیتفاوتاند. این اختلال اغلب با انزوای اجتماعی شدید همراه است.

اختلال شخصیت وسواسی جبری
اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) را نباید با اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) که یک اختلال اضطرابی است، اشتباه گرفت. فرد مبتلا به OCPD، اشتغال ذهنی شدیدی با نظم، کمالگرایی و کنترل دارد. این کمالگرایی افراطی تا حدی پیش میرود که مانع از تمام شدن پروژهها میشود. آنها به شدت به قوانین و جزئیات پایبندند، در تفکر خود انعطافناپذیر و سرسخت هستند و در واگذاری کارها به دیگران مشکل دارند، زیرا معتقدند هیچکس نمیتواند کار را به درستی انجام دهد.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با ترکیبی از اضطراب اجتماعی شدید، تفکر و رفتار عجیب و غریب مشخص میشود. این افراد ممکن است باورهای عجیب (مثلاً تفکر جادویی و اعتقاد به اینکه میتوانند با افکارشان روی دیگران تأثیر بگذارند)، تجربیات ادراکی غیرعادی و گفتار نامتعارف داشته باشند. آنها ممکن است به قدرتهای ویژه مانند تلهپاتی ذهنی یا خرافات اعتقاد داشته باشند و در گفتار خود از الگوهای مبهم یا غیرمعمول استفاده کنند. آنها در برقراری روابط نزدیک بسیار معذب هستند و اغلب بدبین و مشکوک به نظر میرسند. این اختلال شخصیت در طیف اسکیزوفرنی قرار میگیرد اما شدت کمتری دارد.
اختلال شخصیت مرزی (بوردرلاین)
اختلال شخصیت مرزی یا اختلال شخصیت بوردرلاین (BPD)، یکی از شناختهشدهترین و در عین حال پیچیدهترین اختلالات است. ویژگی اصلی آن، الگوی فراگیر بیثباتی در روابط بینفردی، خودانگاره و عواطف، همراه با تکانشگری شدید است. فرد مبتلا به این اختلال شخصیت ترسی شدید از رها شدن دارد و برای جلوگیری از آن دست به اقدامات افراطی میزند. روابط آنها معمولاً پرتنش و ناپایدار است و بین دو قطب افراطی «عشق کامل» (ایدهآلسازی) و «نفرت مطلق» (بیارزشسازی) در نوسان است. نوسانات خلقی سریع، احساس پوچی مزمن، خشمی نامتناسب و رفتارهای خودآسیبرسان یا خودکشی، از دیگر علائم این اختلال هستند.

بسیاری میپرسند تفاوت اختلال شخصیت مرزی و دوقطبی چیست. تفاوت کلیدی در ماهیت و محرک نوسانات خلقی است. در اختلال شخصیت بوردرلاین، خلقوخو به سرعت و در واکنش به رویدادهای بینفردی (مثلاً یک بحث کوچک) تغییر میکند و ممکن است چند ساعت طول بکشد. اما در اختلال دوقطبی، دورههای شیدایی یا افسردگی پایدارتر هستند و روزها یا هفتهها ادامه دارند و کمتر به محرکهای خارجی وابسته هستند. BPD یک اختلال شخصیت (الگوی ناسازگار مقابله) است، در حالی که دوقطبی یک اختلال خلقی (مرتبط با شیمی مغز) محسوب میشود.
وقتی صحبت از بدترین نوع اختلال شخصیت میشود، پاسخ دادن دشوار است زیرا هر اختلالی رنج منحصربهفرد خود را دارد. با این حال، به دلیل نرخ بالای رفتارهای خودآسیبرسان، اقدام به خودکشی و آشفتگی عاطفی شدید، بسیاری از متخصصان، اختلال شخصیت مرزی را یکی از شدیدترین و ناتوانکنندهترینها میدانند. برای کاهش انگ اجتماعی، خوب است بدانیم افراد مشهور دارای اختلال شخصیت مرزی مانند پیت دیویدسون و برندن مارشال، آشکارا درباره چالشهای خود صحبت کردهاند و الهامبخش بسیاری برای پیگیری درمان شدهاند.
اختلال شخصیت تجزیهای؛ یک توضیح مهم
لازم به ذکر است که بر اساس طبقهبندیهای جدید روانپزشکی، اختلالات تجزیهای دیگر به عنوان یک اختلال شخصیت شناخته نمیشوند، بلکه یک دسته جداگانه از اختلالات روانی هستند. این اختلالات با گسستگی و اختلال در عملکردهای طبیعی هشیاری، حافظه، هویت، هیجان، ادراک و رفتار مشخص میشوند. معروفترین نوع آن، اختلال هویت تجزیهای (که قبلاً اختلال شخصیت چندگانه نامیده میشد) است که در آن فرد دو یا چند هویت متمایز را تجربه میکند و دچار فراموشیهای مکرر میشود.
اختلال شخصیت خودشیفته
فرد مبتلا به این اختلال شخصیت، احساسی اغراقآمیز از مهم بودن خود دارد، نیازمند تحسین بیش از حد است و فاقد حس همدلی با دیگران است. آنها خود را برتر از دیگران میدانند و معتقدند که لایق برخورد ویژه هستند. این افراد اغلب در خیالپردازی درباره موفقیت، قدرت و زیبایی بیپایان غرق میشوند. با این حال، در زیر این پوسته از اعتمادبهنفس افراطی، عزتنفسی شکننده نهفته است که با کوچکترین انتقادی فرو میریزد. آنها ممکن است با خشم یا تحقیر به انتقاد واکنش نشان دهند تا حس برتری خود را حفظ کنند. این ویژگیها، اختلال شخصیت خودشیفته و ازدواج را به ترکیبی بسیار چالشبرانگیز تبدیل میکند.

تشخیص، ارزیابی بالینی و تستها
تشخیص اختلال شخصیت یک فرآیند پیچیده است و هرگز نباید بر اساس یک آزمون آنلاین یا حدس و گمان شخصی انجام شود. این کار فقط توسط یک متخصص سلامت روان مانند روانپزشک یا روانشناس بالینی صورت میگیرد. تشخیص دقیق چالشبرانگیز است زیرا انواع مختلف آن میتوانند علائم مشترک زیادی داشته باشند و همچنین ممکن است با سایر اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب یا سوءمصرف مواد همزمان وجود داشته باشند.
«افراد مبتلا به اختلالات شخصیت اغلب برای اطرافیانشان (از جمله پزشکان) متناقض، گیجکننده و ناامیدکننده به نظر میرسند. این افراد ممکن است در شناخت مرزهای بین خود و دیگران دچار مشکل باشند.»
“People with personality disorders often seem inconsistent, confusing, and frustrating to people around them (including clinicians). These people may have difficulty knowing the boundaries between themselves and others.”
به نقل از Merck Manuals
فرآیند تشخیص معمولاً شامل موارد زیر است :
۱. مصاحبه بالینی دقیق: متخصص درباره تاریخچه زندگی، افکار، احساسات، رفتارها و الگوهای روابط شما در طول زمان سؤال میکند.
۲. معاینه فیزیکی: برای رد کردن احتمال وجود مشکلات پزشکی که ممکن است علائم مشابهی ایجاد کنند.
۳. مقایسه با معیارهای DSM-5: متخصص علائم شما را با معیارهای تشخیصی استاندارد مقایسه میکند.
۴. آزمونهای روانشناختی: ممکن است از پرسشنامهها یا آزمونهای نوروسایکولوژیک برای درک بهتر نحوه تفسیر شما از دنیای اطرافتان استفاده شود.
در اینترنت ممکن است با عبارت تست اختلال شخصیت رایگان مواجه شوید. این آزمونها میتوانند برای افزایش آگاهی اولیه مفید باشند، اما به هیچ وجه ابزار تشخیصی نیستند و نتایج آنها قابل اعتماد نیست. برای ارزیابی دقیق، ابزارهای معتبری وجود دارد. برای مثال، یک تست اختلال شخصیت مرزی که توسط متخصصان استفاده میشود، «پرسشنامه غربالگری مکلین برای اختلال شخصیت مرزی» (MSI-BPD) است که به عنوان یک ابزار غربالگری اولیه به کار میرود، نه تشخیص نهایی.
درمانها (رواندرمانی/دارویی)
خبر خوب این است که با وجود ماهیت پایدار اختلال شخصیت، درمان میتواند به بهبود قابل توجهی در عملکرد و کیفیت زندگی فرد منجر شود.
رواندرمانی
سنگ بنای اصلی درمان اختلال شخصیت، رواندرمانی با تاکید بر گفتگوی میان درمانگر و مراجع است. هدف درمان کمک به فرد برای کسب بینش نسبت به الگوهای فکری و رفتاری خود و یادگیری روشهای سالمتر برای مدیریت هیجانات و برقراری ارتباط است. برخی از مؤثرترین رویکردها عبارتند از:
- رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT): این روش که به طور خاص برای درمان اختلال شخصیت مرزی طراحی شده، بر آموزش مهارتهایی در زمینه ذهنآگاهی، تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و روابط بینفردی مؤثر تمرکز دارد.
- رفتاردرمانی شناختی (CBT): این رویکرد به فرد کمک میکند تا الگوهای فکری منفی و تحریفشده را شناسایی و به چالش بکشد و آنها را با افکار واقعبینانهتر جایگزین کند.
- سایر رویکردها: درمانهای دیگری مانند درمان مبتنی بر طرحواره، درمان مبتنی بر ذهنسازی (MBT) و رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP) نیز اثربخشی خود را در کمک به افراد برای درک و تغییر الگوهای ناسازگار نشان دادهاند.
دارودرمانی
هیچ دارویی وجود ندارد که به طور خاص برای درمان خودِ اختلال شخصیت تأیید شده باشد. با این حال، داروها میتوانند برای مدیریت علائم همراه مانند افسردگی، اضطراب، تکانشگری یا نوسانات خلقی بسیار مفید باشند. داروهایی مانند داروهای ضدافسردگی، تثبیتکنندههای خلق یا داروهای ضدروانپریشی ممکن است توسط روانپزشک تجویز شوند تا به کاهش شدت علائم کمک کرده و اثربخشی رواندرمانی را افزایش دهند.
راهبردهای خانواده و خودیاری
زندگی با فردی که دچار اختلال شخصیت است، میتواند بسیار چالشبرانگیز و فرساینده باشد. این اختلالات نه تنها بر فرد مبتلا، بلکه بر اطرافیان او نیز تأثیر عمیقی میگذارند. درک این چالشها و یادگیری راهبردهای مقابلهای برای حفظ سلامت روان خود و کمک به عزیزتان ضروری است.
چالشهای ازدواج با فرد مبتلا به خودشیفتگی
اختلال شخصیت خودشیفته و ازدواج ترکیبی است که اغلب به روابطی یکطرفه و خالی از صمیمیت واقعی منجر میشود. شریک زندگی فرد خودشیفته ممکن است با چالشهای زیر روبرو شود:
- فقدان همدلی: فرد خودشیفته در درک یا اهمیت دادن به احساسات و نیازهای شریک زندگی خود ناتوان است.
- نیاز دائمی به تحسین: رابطه حول محور تأمین نیاز بیپایان او به توجه و تحسین میچرخد.
- حساسیت شدید به انتقاد: هرگونه انتقاد یا عدم موافقت، با خشم، تحقیر یا رفتار تدافعی پاسخ داده میشود.
- احساس تنهایی و بیارزشی: شریک زندگی ممکن است احساس کند که دیده نمیشود و تنها ابزاری برای ارضای نیازهای فرد خودشیفته است.
زندگی در کنار فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
زندگی با فرد مبتلا به بوردرلاین مانند راه رفتن روی پوست تخممرغ توصیف شده است. اطرافیان با یک دنیای پرتلاطم از هیجانات شدید، ترس از رها شدن و روابط بیثبات روبرو هستند. راهبردهای مفید برای خانوادهها عبارتند از:
- آموزش: درباره BPD مطالعه کنید تا رفتارها و رنجهای عزیزتان را بهتر درک کنید.
- تعیین مرزهای سالم: مرزهای مشخص و قاطعی برای رفتارهای غیرقابل قبول تعیین کنید.
- حمایت و اعتبارسنجی: احساسات او را بدون تأیید رفتارهای مخرب، درک و تأیید کنید.
- مراقبت از خود: حتماً برای خودتان نیز از حمایت دوستان، خانواده یا یک درمانگر کمک بگیرید تا دچار فرسودگی نشوید.
چالشهای رابطه با فرد مبتلا به وسواس فکری-عملی شخصیتی
ازدواج با اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) به معنای زندگی با فردی است که به شدت انعطافناپذیر، کنترلگر و کمالگراست. شریک زندگی ممکن است احساس کند تحت فشار استانداردهای غیرممکن قرار دارد و دائماً مورد انتقاد است. برای بهبود رابطه میتوانید:
- ارتباط در زمان آرامش: مسائل را زمانی که هر دو آرام هستید، مطرح کنید. فشار و استرس، انعطافناپذیری آنها را تشدید میکند.
- قدردانی از نیت مثبت: به یاد داشته باشید که رفتار کنترلگرانه آنها اغلب از ترس از اشتباه و تمایل به ایجاد نظم و امنیت ناشی میشود. قدردانی از تلاشهایشان میتواند به کاهش حالت تدافعی کمک کند.
- تشویق به درمان: زوجدرمانی میتواند فضایی امن برای درک متقابل و یادگیری روشهای ارتباطی سالمتر فراهم کند.
- تعیین مرزهای روشن: اگرچه شریک زندگی شما ممکن است استانداردهای کمالگرایانهای داشته باشد، اما نباید این استانداردها را به شما تحمیل کند. تعیین مرزهای سالم برای محافظت از عزتنفس شما ضروری است.
«تحقیقات عصب-روانشناختی نشان میدهد که افراد مبتلا به OCPD انعطافناپذیری شناختی قابل توجهی از خود نشان میدهند که با نقص در برنامهریزی اجرایی همراه است.»
“Nonclinical cases of OCPD showed significant cognitive inflexibility coupled with executive planning deficits.”
به نقل از Cambridge Core
در نهایت، درک اختلال شخصیت به ما یادآوری میکند که پشت رفتارهای دشوار و گیجکننده، انسانی قرار دارد که با دردی عمیق دستوپنجه نرم میکند. با افزایش آگاهی، همدلی و دسترسی به درمانهای مؤثر، میتوان به این افراد و خانوادههایشان کمک کرد تا زندگی باثباتتر و رضایتبخشتری را تجربه کنند.
منابع: American Psychiatric Association – SIU Medicine – MedlinePlus – Cleveland Clinic – Mayo Clinic
